𝕻𝖆𝖗𝖙 17
𝕻𝖆𝖗𝖙 17
با جونگ کوک سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم ..
_ا/ت: من میتونم دوستم رو بببینم و بهش بگم که مثلا میخوام برم جایی و دیگه بوسان نمیام و اینا چون نگرانمه؟
_جونگ کوک: بعد شرکت میریم باید یه کار های دیگه ای هم درست کنم مثل خونت یا اینجور چیز ها
_ا/ت: اها باشع:)
جونگ کوک یه اهنگ پخش کرد و دیگه تا اخر مسیر صحبت نکردیم
رسیدیم و پیاده شدیم کلی خبرنگار کنارمون بودن و راه رو گرفته بودن داشتن درباره یه قرار داد میپرسیدن نمیدونم چی بود ولی کوک جوابی نمیداد بادیگارد ها راه رو باز کردن و وارد ساختمون شدیم
با جونگ کوک رفتیم توی یه اتاقی و اونجا کار های من رو کرد مثل اینکه از قبل شناسنامه و کارت ملی و مدارکام رو از خونه خودم اورده بود بعدش رفتیم و کل شرکت رو نشونم داد و من رو با قسمت خودم اشنا کرد بعدش باهم رفتیم توی یه اتاقی که مثل اینکه اونجا میخواست قرار داد رو امضا کنه توی اون اتاق جیمین و تهیونگ و شوگا هم بودن نشستیم و کوک داشت با اون ها ایتالیایی حرف میزد
بعدش امضا کرد و با اون ها خداحافظی کرد توی همون لحظه جیمین و تهیونگ هم از تاق خارج شدن
گفتم:
_ا/ت: چطور میخوای محموله رو وارد ایتالیا کنی؟
_جونگ کوک: تو ایتالیایی بلدی؟
_ا/ت: اره
_جونگ کوک: کم کم داری خودت رو نشون میدیا
_ا/ت: مرسی حالا چطور میخوای وارد ایتالیا کنی
_جونگ کوک: این دیگه کار من نیست تهیونگ ترتیبش رو میده
_ا/ت: خبرنگار ها داشتن درمورد این قرار داد میپرسیدن؟
_جونگ کوک: اره ولی اونا فکر میکنن من دارم کمک مالی به بچه های نیازمند ایتالیا میکنم ولی همش نقشه بوده
_ا/ت: اها پس هدفتون انجام این کار غیر قانونی بوده
_جونگ کوک: اره حالا پاشو بریم که کاری که گفتی رو بکنیم.
با جونگ کوک سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم ..
_ا/ت: من میتونم دوستم رو بببینم و بهش بگم که مثلا میخوام برم جایی و دیگه بوسان نمیام و اینا چون نگرانمه؟
_جونگ کوک: بعد شرکت میریم باید یه کار های دیگه ای هم درست کنم مثل خونت یا اینجور چیز ها
_ا/ت: اها باشع:)
جونگ کوک یه اهنگ پخش کرد و دیگه تا اخر مسیر صحبت نکردیم
رسیدیم و پیاده شدیم کلی خبرنگار کنارمون بودن و راه رو گرفته بودن داشتن درباره یه قرار داد میپرسیدن نمیدونم چی بود ولی کوک جوابی نمیداد بادیگارد ها راه رو باز کردن و وارد ساختمون شدیم
با جونگ کوک رفتیم توی یه اتاقی و اونجا کار های من رو کرد مثل اینکه از قبل شناسنامه و کارت ملی و مدارکام رو از خونه خودم اورده بود بعدش رفتیم و کل شرکت رو نشونم داد و من رو با قسمت خودم اشنا کرد بعدش باهم رفتیم توی یه اتاقی که مثل اینکه اونجا میخواست قرار داد رو امضا کنه توی اون اتاق جیمین و تهیونگ و شوگا هم بودن نشستیم و کوک داشت با اون ها ایتالیایی حرف میزد
بعدش امضا کرد و با اون ها خداحافظی کرد توی همون لحظه جیمین و تهیونگ هم از تاق خارج شدن
گفتم:
_ا/ت: چطور میخوای محموله رو وارد ایتالیا کنی؟
_جونگ کوک: تو ایتالیایی بلدی؟
_ا/ت: اره
_جونگ کوک: کم کم داری خودت رو نشون میدیا
_ا/ت: مرسی حالا چطور میخوای وارد ایتالیا کنی
_جونگ کوک: این دیگه کار من نیست تهیونگ ترتیبش رو میده
_ا/ت: خبرنگار ها داشتن درمورد این قرار داد میپرسیدن؟
_جونگ کوک: اره ولی اونا فکر میکنن من دارم کمک مالی به بچه های نیازمند ایتالیا میکنم ولی همش نقشه بوده
_ا/ت: اها پس هدفتون انجام این کار غیر قانونی بوده
_جونگ کوک: اره حالا پاشو بریم که کاری که گفتی رو بکنیم.
۹.۸k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.