𝕻𝖆𝖗𝖙 15
𝕻𝖆𝖗𝖙 15
_جونگ کوک:از کجا؟
_ا/ت: تهیونگ بهم گفت
_جونگ کوک: بهت چی گفت؟
_ا/ت: هیچی گفت که دختر عمت میشه و همینی که الان خودت گفتی
_جونگ کوک: اوک
چند ساعت بعد..
دیگه مهمون ها رفته بودن
تهیونگ و شوگا هم رفته بودن اما مثل اینکه جیمین توی همین عمارت زندگی میکنه
مادربزرگ و عمه و دختر عمه و شوهر عمه کوک میموندن
داشتم موهام رو باز میکردم و جواهرات رو در میاوردم و ارایشم رو پاک میکردم جونگ کوکم روی تخت دراز کشیده بود اما لخت بود فقط شلوارک داشت موندم توی این سرما چطور اینقدر لخت میخواد بخوابه
وقتی کارم تموم شد به جونگ کوک گفتم بره بیرون
_ا/ت: برو بیرون ۱ دقیقه بعد بیا
_جونگ کوک: اتاق خودمه واسه چی برم بیرون
_ا/ت: میخوام لباس عوض کنم
_جونگ کوک: اها باشه اما زود باش خوابم میاد
_ا/ت:باشه
لباسم رو عوض کردم و رفتم دم در که بگم بیاد تو
که دیدم بازم این دختره اومده کنار جونگ کوک و هعی داره مزه میریزه و لاس میزنه
جونگ کوکم به پشمش نیست و سرش توی گوشیشه
_ا/ت: جونگ کوک
_جونگ کوک: بله عزیزم
_ا/ت: بیا دیگه
_جونگ کوک: باشه اومدم
جونگ کوک رفت توی اتاق منم به می سون شب بخیر گفتم و رفتم توی اتاق..
جفتمون روی تخت دراز کشیده بودیم
اون سرش توی گوشیش بود که گفتم
_ا/ت: منم گوشی میخوام
_جونگ کوک: باشه فردا بریم بخریم
_ا/ت: گوشی قبلیم که هست
_جونگ کوک: روی اون ردیاب هست
_ا/ت: کی گذاشته؟
جونگ کوک: نمیدونم دیروز جیمین توش پیدا کرد
_ا/ت : خب پس سیمکارت هم میخوام
_جونگ کوک: اصلا گوشی واسه چی میخوای
_ا/ت: بلخره باید داشته باشم که بتونم بهت زنگ بزنم تازه حوصلم هم سر میره بدون گوشی البته اینترنت هم میخوام
_جونگ کوک: چشم امر دیگه نیست؟
_ا/ت: چرا ایرپاد هم میخوام
_جونگ کوک: فردا ساعت ۸ شب. حاضر باش بریم خرید
_ا/ت: باشه مرسیی:)
_جونگ کوک: خواهش میکنم شب بخیر
_ا/ت: شب خوش
اینم از چهار پارت که قولشو دادم
لایک و نظر یادتون نره🫰
_جونگ کوک:از کجا؟
_ا/ت: تهیونگ بهم گفت
_جونگ کوک: بهت چی گفت؟
_ا/ت: هیچی گفت که دختر عمت میشه و همینی که الان خودت گفتی
_جونگ کوک: اوک
چند ساعت بعد..
دیگه مهمون ها رفته بودن
تهیونگ و شوگا هم رفته بودن اما مثل اینکه جیمین توی همین عمارت زندگی میکنه
مادربزرگ و عمه و دختر عمه و شوهر عمه کوک میموندن
داشتم موهام رو باز میکردم و جواهرات رو در میاوردم و ارایشم رو پاک میکردم جونگ کوکم روی تخت دراز کشیده بود اما لخت بود فقط شلوارک داشت موندم توی این سرما چطور اینقدر لخت میخواد بخوابه
وقتی کارم تموم شد به جونگ کوک گفتم بره بیرون
_ا/ت: برو بیرون ۱ دقیقه بعد بیا
_جونگ کوک: اتاق خودمه واسه چی برم بیرون
_ا/ت: میخوام لباس عوض کنم
_جونگ کوک: اها باشه اما زود باش خوابم میاد
_ا/ت:باشه
لباسم رو عوض کردم و رفتم دم در که بگم بیاد تو
که دیدم بازم این دختره اومده کنار جونگ کوک و هعی داره مزه میریزه و لاس میزنه
جونگ کوکم به پشمش نیست و سرش توی گوشیشه
_ا/ت: جونگ کوک
_جونگ کوک: بله عزیزم
_ا/ت: بیا دیگه
_جونگ کوک: باشه اومدم
جونگ کوک رفت توی اتاق منم به می سون شب بخیر گفتم و رفتم توی اتاق..
جفتمون روی تخت دراز کشیده بودیم
اون سرش توی گوشیش بود که گفتم
_ا/ت: منم گوشی میخوام
_جونگ کوک: باشه فردا بریم بخریم
_ا/ت: گوشی قبلیم که هست
_جونگ کوک: روی اون ردیاب هست
_ا/ت: کی گذاشته؟
جونگ کوک: نمیدونم دیروز جیمین توش پیدا کرد
_ا/ت : خب پس سیمکارت هم میخوام
_جونگ کوک: اصلا گوشی واسه چی میخوای
_ا/ت: بلخره باید داشته باشم که بتونم بهت زنگ بزنم تازه حوصلم هم سر میره بدون گوشی البته اینترنت هم میخوام
_جونگ کوک: چشم امر دیگه نیست؟
_ا/ت: چرا ایرپاد هم میخوام
_جونگ کوک: فردا ساعت ۸ شب. حاضر باش بریم خرید
_ا/ت: باشه مرسیی:)
_جونگ کوک: خواهش میکنم شب بخیر
_ا/ت: شب خوش
اینم از چهار پارت که قولشو دادم
لایک و نظر یادتون نره🫰
۱۲.۱k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.