𝕻𝖆𝖗𝖙 22
𝕻𝖆𝖗𝖙 22
وارد عمارت شدن و به اتاقشون رفتن کاراشون رو کردن و داشتن لپ تاپ و گوشی رو راه اندازی میکردن (سیم کارت هم قبلش گرفتن) در حال انجام کارا بودن که یه نفر در زد و بعد وارد اتاق شد اون فرد می سون بود.
اومد و با عشوه جلوی جونگ کوک و گفت:
_می سون: اوپاااااا، ناهار امادست مهمون ها هم اومدن بیا پایین که باهم غذا بخوریمممم.(🤢🤮)
_جونگ کوک: اوکی برو
_می سون: باشه عشقممم
می سون یه چشم غره ای به ا/ت کرد و رفت
ویو ا/ت
خیلی نزدیک بود که بالا بیارم از شدت چندش بودن دختره چی فک کرده به شوهر من نزدیک میشه وای خدا بازم از جونگ کوک تعریف کردم قشنگ عاشقش شدم اه چی دارم میگم هعییی
بعد اینکه می سون رفت کار من و جونگ کوک هم تموم شد
_جونگ کوک: خب اینم تموم شد منتظر بهترین ادیت هات هستم خانم جئون
_ا/ت: مرسیییییی ، حتما بهت نشون میدم چقدر با استعدادم اقای کوک😌
_جونگ کوک: کوک؟ وات؟
_ا/ت: امممم فک کردم دیدم جونگ کوک خیلی طولانیه صدات کنم پس تصمیم گرفتم کوک صدات کنم که راحت تره.
_جونگ کوک: جالبه خوشم اومد میتونی صدام کنی
_ا/ت: خوبه که خوشت اومده ، بریم؟
_جونگ کوک: بریم
ویو کوک
وادفاخ اخه چرا گفتم جئون ا/ت این دختره رسما من رو محو خودش کرده جوری که اصلا کارام دست خودم نیست
این زوجی که از سرنوشت خودشون خبر ندارن با لباس ستی که خریده بودن و پوشیده بودن به طبقه پایین میرن...
وارد عمارت شدن و به اتاقشون رفتن کاراشون رو کردن و داشتن لپ تاپ و گوشی رو راه اندازی میکردن (سیم کارت هم قبلش گرفتن) در حال انجام کارا بودن که یه نفر در زد و بعد وارد اتاق شد اون فرد می سون بود.
اومد و با عشوه جلوی جونگ کوک و گفت:
_می سون: اوپاااااا، ناهار امادست مهمون ها هم اومدن بیا پایین که باهم غذا بخوریمممم.(🤢🤮)
_جونگ کوک: اوکی برو
_می سون: باشه عشقممم
می سون یه چشم غره ای به ا/ت کرد و رفت
ویو ا/ت
خیلی نزدیک بود که بالا بیارم از شدت چندش بودن دختره چی فک کرده به شوهر من نزدیک میشه وای خدا بازم از جونگ کوک تعریف کردم قشنگ عاشقش شدم اه چی دارم میگم هعییی
بعد اینکه می سون رفت کار من و جونگ کوک هم تموم شد
_جونگ کوک: خب اینم تموم شد منتظر بهترین ادیت هات هستم خانم جئون
_ا/ت: مرسیییییی ، حتما بهت نشون میدم چقدر با استعدادم اقای کوک😌
_جونگ کوک: کوک؟ وات؟
_ا/ت: امممم فک کردم دیدم جونگ کوک خیلی طولانیه صدات کنم پس تصمیم گرفتم کوک صدات کنم که راحت تره.
_جونگ کوک: جالبه خوشم اومد میتونی صدام کنی
_ا/ت: خوبه که خوشت اومده ، بریم؟
_جونگ کوک: بریم
ویو کوک
وادفاخ اخه چرا گفتم جئون ا/ت این دختره رسما من رو محو خودش کرده جوری که اصلا کارام دست خودم نیست
این زوجی که از سرنوشت خودشون خبر ندارن با لباس ستی که خریده بودن و پوشیده بودن به طبقه پایین میرن...
۵.۳k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.