★گربه ی کوچک من★
★گربهی کوچک من★
★𝗠𝘆 𝗹𝗶𝘁𝘁𝗹𝗲 𝗰𝗮𝘁★
پارت ⑥②
"جونگکوک"
یوری و جانگ می مثل خر مست کرده بودن و برده بودیمشون تو یه پارک
تهیونگ رفته بود براشون شربت خماری و نودل بگیره و من با دوتا کـ.صخلـه مست تنها مونده بودم
+تشنمههه
بطری آب رو گذاشتم جلوش و گفتم بخور
بطری رو با در کرد تو حلقش
_گیر چه کسایی افتادم من🥲
در بطری رو باز کردم و دادم بهش
_بیا. بخور عزیز دلم
+تو کی هستیییی؟
_من دوست پسرتم
+نهه دوست پسر من یه آیدل معروفه
_خدایا...خودت کمک کن
*من اومدمم
+تو کی ای؟
*من؟من دوست پسر دوستتم
•شوهریییی
*چی چی؟☠️
_نه به اون که منو نمیشناسه نه به اون که بهت میگه شوهری
*خدا صبر بده
دخترا نودلاشون رو خوردن و منو ته کولشون کردیم که بریم خونه
•آخیییی دوست پسر بیچارهی من نمیتونه مثل آدم هرجایی میخواد بره
+دوست پسر من بیچاره تره...توی مدرسه براش قلدری میکردن
•دوست پسر من از همهی پسرا بیچاره تره
+نههههه دوستپسر من از هرچی آدمه روی زمین بیچارهی بدبخت تره
یوری موهای جانگ می رو و جانگ می موهای یوری گرفته بود و داشتن موهای همو میکشیدن
منو هیونگ هم واقعا بدبخت کردن
*شاید قبلا بیچاره نبودیم،ولی الان قطعا هستیم...
_دقیقا
«سی مین بعد»
"تهیونگ"
با بدبختی رسیدیم خونه و دخترارو گذاشتیم تو اتاقاشون تا بخوابن
خودمون هم شام خوردیم و خوابیدیم
★𝗠𝘆 𝗹𝗶𝘁𝘁𝗹𝗲 𝗰𝗮𝘁★
پارت ⑥②
"جونگکوک"
یوری و جانگ می مثل خر مست کرده بودن و برده بودیمشون تو یه پارک
تهیونگ رفته بود براشون شربت خماری و نودل بگیره و من با دوتا کـ.صخلـه مست تنها مونده بودم
+تشنمههه
بطری آب رو گذاشتم جلوش و گفتم بخور
بطری رو با در کرد تو حلقش
_گیر چه کسایی افتادم من🥲
در بطری رو باز کردم و دادم بهش
_بیا. بخور عزیز دلم
+تو کی هستیییی؟
_من دوست پسرتم
+نهه دوست پسر من یه آیدل معروفه
_خدایا...خودت کمک کن
*من اومدمم
+تو کی ای؟
*من؟من دوست پسر دوستتم
•شوهریییی
*چی چی؟☠️
_نه به اون که منو نمیشناسه نه به اون که بهت میگه شوهری
*خدا صبر بده
دخترا نودلاشون رو خوردن و منو ته کولشون کردیم که بریم خونه
•آخیییی دوست پسر بیچارهی من نمیتونه مثل آدم هرجایی میخواد بره
+دوست پسر من بیچاره تره...توی مدرسه براش قلدری میکردن
•دوست پسر من از همهی پسرا بیچاره تره
+نههههه دوستپسر من از هرچی آدمه روی زمین بیچارهی بدبخت تره
یوری موهای جانگ می رو و جانگ می موهای یوری گرفته بود و داشتن موهای همو میکشیدن
منو هیونگ هم واقعا بدبخت کردن
*شاید قبلا بیچاره نبودیم،ولی الان قطعا هستیم...
_دقیقا
«سی مین بعد»
"تهیونگ"
با بدبختی رسیدیم خونه و دخترارو گذاشتیم تو اتاقاشون تا بخوابن
خودمون هم شام خوردیم و خوابیدیم
۳.۸k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.