★گربه ی کوچک من★
★گربهی کوچک من★
★𝗠𝘆 𝗹𝗶𝘁𝘁𝗹𝗲 𝗰𝗮𝘁★
پارت ③②
"یوری"
از خواب بلند شدم و مثل همیشه،توی اتاقم بودم
جونگکوک توی اتاق نبود،پس میخواستم برم توی اتاق نشیمن دنبالش
ولی بجای اینکه توی اتاق نشیمن ببینمش،دیدمش که داره لخت از حموم تو اتاقم میاد بیرون
با دیدن من،چند لحظه سر جاش وایساد و بعد اسممو صدا زد
_یوری؟
من نتونستم جوابشو بدم،چون واقعا حالم بد بود و بجاش فقط یه لبخند زدم
اونم همونجوری لخت اومد بغلم کرد
پشمام ریخته بود و هر لحظه فک میکردم حولش الان میوفته
فک کنم خودشم فهمید و رفت لباس پوشید
ولی دوباره بغلم کرد
باهم رفتیم تو اتاق نشیمن و تهیونگ رو دیدیم که جانگ می رو بقل کرده
⏝ ⏝ ⏝ ⏝★ ⏝ ⏝ ⏝ ⏝
"جونگکوک"
حال یوری بهتر شده و میتونه بیاد بیرون
دیگه تب نمیکنه و بهتر غذا میخوره
و برای کنسرت فردا میتونه بیاد بیرون
"تهیونگ"
نمیدونم باید بهش بگم یا نه...
اما من از جانگ-می خوشم میاد
تفاهم های زیادی داریم،دختر شوخ طبعیه و کاملا تایپمه
استایلش،بدنش،چشماش،صداش،صداش و صداش>>>>>>🛐
"جانگ می"
من از تهیونگ خوشم میاد
نه بخواطر پول و شهرتش،بخواطر خودش
و نمیتونم به کسی بگم
ولی باید از یه آدم با تجربه مشاوره بگیرم
لونا؟نه اون خودش سینگل به گوره
جونگکوک؟نه اون دوست صمیمی تهیونگه بهش میگه آبروم میره
تهیونگ؟نه اون خودش تهیونگه
یوری؟نه اون...-
خودشه!یوری بهترین گزینهاس،با تجربه و راز نگهدار
رفتم و در اتاقشو زدم
+بیا تو
•یوری باید خصوصی باهات حرف بزنم
+باشه،کوک میشه بری بیرون؟
_اره حتما،راحت باشید
رفتم و رو تختش نشستم
•یوری...چطوری بگم...من عاشق شدم
+پشمم روشن
•اره خب...
+با کی حالا؟
•تهیونگ
+پشمم روشن تر
•کمکم کن بهش اعتراف کنم
+خب خب...پیش خوب کسی اومدی!
بیین،اول باید سلیقه طرف رو بدونی...
•چیزای قدیمی طور و وایب کلاسیک دوست داره
+خب،میری یه کافه قدیمی،بعد یه کیک و دوتا قهوه میگیری،بهش میگی بیاد اونجا،و اونجا بهش اعتراف میکنی.همین 🤡
•خب منگل من نمیدونم چطوری بهش بگم
+یه متن برات میفرستم حفظش کن
•طومار ننویسی ها
+برو گمشو باید قشنگ باشه
•دهنت...
★𝗠𝘆 𝗹𝗶𝘁𝘁𝗹𝗲 𝗰𝗮𝘁★
پارت ③②
"یوری"
از خواب بلند شدم و مثل همیشه،توی اتاقم بودم
جونگکوک توی اتاق نبود،پس میخواستم برم توی اتاق نشیمن دنبالش
ولی بجای اینکه توی اتاق نشیمن ببینمش،دیدمش که داره لخت از حموم تو اتاقم میاد بیرون
با دیدن من،چند لحظه سر جاش وایساد و بعد اسممو صدا زد
_یوری؟
من نتونستم جوابشو بدم،چون واقعا حالم بد بود و بجاش فقط یه لبخند زدم
اونم همونجوری لخت اومد بغلم کرد
پشمام ریخته بود و هر لحظه فک میکردم حولش الان میوفته
فک کنم خودشم فهمید و رفت لباس پوشید
ولی دوباره بغلم کرد
باهم رفتیم تو اتاق نشیمن و تهیونگ رو دیدیم که جانگ می رو بقل کرده
⏝ ⏝ ⏝ ⏝★ ⏝ ⏝ ⏝ ⏝
"جونگکوک"
حال یوری بهتر شده و میتونه بیاد بیرون
دیگه تب نمیکنه و بهتر غذا میخوره
و برای کنسرت فردا میتونه بیاد بیرون
"تهیونگ"
نمیدونم باید بهش بگم یا نه...
اما من از جانگ-می خوشم میاد
تفاهم های زیادی داریم،دختر شوخ طبعیه و کاملا تایپمه
استایلش،بدنش،چشماش،صداش،صداش و صداش>>>>>>🛐
"جانگ می"
من از تهیونگ خوشم میاد
نه بخواطر پول و شهرتش،بخواطر خودش
و نمیتونم به کسی بگم
ولی باید از یه آدم با تجربه مشاوره بگیرم
لونا؟نه اون خودش سینگل به گوره
جونگکوک؟نه اون دوست صمیمی تهیونگه بهش میگه آبروم میره
تهیونگ؟نه اون خودش تهیونگه
یوری؟نه اون...-
خودشه!یوری بهترین گزینهاس،با تجربه و راز نگهدار
رفتم و در اتاقشو زدم
+بیا تو
•یوری باید خصوصی باهات حرف بزنم
+باشه،کوک میشه بری بیرون؟
_اره حتما،راحت باشید
رفتم و رو تختش نشستم
•یوری...چطوری بگم...من عاشق شدم
+پشمم روشن
•اره خب...
+با کی حالا؟
•تهیونگ
+پشمم روشن تر
•کمکم کن بهش اعتراف کنم
+خب خب...پیش خوب کسی اومدی!
بیین،اول باید سلیقه طرف رو بدونی...
•چیزای قدیمی طور و وایب کلاسیک دوست داره
+خب،میری یه کافه قدیمی،بعد یه کیک و دوتا قهوه میگیری،بهش میگی بیاد اونجا،و اونجا بهش اعتراف میکنی.همین 🤡
•خب منگل من نمیدونم چطوری بهش بگم
+یه متن برات میفرستم حفظش کن
•طومار ننویسی ها
+برو گمشو باید قشنگ باشه
•دهنت...
۴.۵k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.