ققنوس سرخ
part ³
همونطور که مشغول صحبت کردن بودیم یه پسر دیگه وارد سالن شد و متوجه حضور من نشد
تهیونگ : سلامممم عشقتون اومد دور هم جمع شدین بدون من
جیمین با خنده جواب اون پسره رو داد
جیمین : تو نیاز نیس کسی بهت خبر بده همیشه به موقع میرسی
کوک : تو که چند هفته اینجا پلاس بودی دیروز تازه رفته بودی خونه خودت چرا برگشتی
تهیونگ : یهنی الان میخوای درم کنی ؟
جیمین : نه بابا داره شوخی میکنه منم قراره چند هفته اینجا بمونم
تهیونگ : چه خوب یسسسس
اون پسره که انگار تازه متوجه حضور من شد روبه جیمین کرد و پرسید
تهیونگ : این خانم کیه ؟
جیمین :عا یادم نبود معرفی کنم این اته دوستم قراره از این به بعد اینجا کار کنه
تهیونگ : عا خوشبختم منم کیم تهیونگم دوست جیمین و کوکی
ات : عابله منم خوشبختم (تعظیم)
جیمین : ات کمرت شکس بس دولاراس شدی (خنده )
یکم خجالت کشیدم لپام گل انداخت
کوک : خانم سوهی
سوهی خانم که انگار بالی چیزی داشت به ثانیه نکشیده وارد سالن شد
سوهی : بله ارباب
وات ارباب مگه کیه که بهش میگه ارباب شت احساس میکنم تو دردسر افتادم
کوک : اتاق ات رو نشونش بده و قوانین رو بهش بگو از فردا کارشو شروع کنه
سوهی : بله ارباب خانم جوان لطفا دنبالم بیا
ات : عا بله
تعظیمی کردم و خارج شدم اینجا چرا اینقد همه رسمی هسن انگا رئیس جمهوری چیزیه
با خانم سوهی وارد یه راهرو راز شدیم به انتهای راهرو که رسیدیم آخرین در رو باز کرد وارد اتاق شدم اتاق کوچیکی بود یه تخت آهنی گوشه اتاق بود با یه کمد کوچیک
سوهی : اینجا اتاق توعه وسایلاتو با خودتت آوردی ؟
ات: راستش من وسایلامو خونه قبلیم جا گذاشتم فردا میارمشون
سوهی : باشه چند تا چیز هست که باید بدونی یعنی چند تا قانون هست
1با ارباب صمیمی نمیشی و به اسم صداش نمیزنی با دوستای اربابم همینطور
ات : حتی با جیمین شی
سوهی : حرفمو قط نکن حتی ارباب پارک شما حق نداری با اسم کوچیک صداشون بزنی
2 اینجا هرکسی یه وظیفه ای داره و باید به وظیفه خودش عمل کنه
3صبح ها ساعت 7 باید صبحانه رو خورده باشی و کارت رو شروع کردی باشی و ساعت 10 شب هم خاموشی هست کسی حق نداره از ساعت 10 به بعد از اتاقش بیاد بیرون
4هرچیزی ارباب بگه باید همون کارو کنی تاکید میکنم هرچیزی بگه
5 اینجا در ماه 3 روز به هرکس مرخصی داده میشه تا به خانوادش سر بزنه فقط من تو عمارت هستم توهم توی اون 3 روز میتونی به خانوادت سر بزنی
ات : من خانواده ای ندارم
سوهی : پس اون سه روز توهم کنارم هستس و بهم کمک میکنی در قبالش حقوق اضافی میگیری مهم ترین قانون اینه که توی کارای ارباب فوضولی نکنی جاهایی که توی عمارت ممنوع هست نری
ات : مگه کجاها ممنوع هس ؟
سوهی : هرجایی که ورود بهش ممنوع باشه برچسب ورود ممنوع زده شده پس حواستو جمع کن
فالو♡
همونطور که مشغول صحبت کردن بودیم یه پسر دیگه وارد سالن شد و متوجه حضور من نشد
تهیونگ : سلامممم عشقتون اومد دور هم جمع شدین بدون من
جیمین با خنده جواب اون پسره رو داد
جیمین : تو نیاز نیس کسی بهت خبر بده همیشه به موقع میرسی
کوک : تو که چند هفته اینجا پلاس بودی دیروز تازه رفته بودی خونه خودت چرا برگشتی
تهیونگ : یهنی الان میخوای درم کنی ؟
جیمین : نه بابا داره شوخی میکنه منم قراره چند هفته اینجا بمونم
تهیونگ : چه خوب یسسسس
اون پسره که انگار تازه متوجه حضور من شد روبه جیمین کرد و پرسید
تهیونگ : این خانم کیه ؟
جیمین :عا یادم نبود معرفی کنم این اته دوستم قراره از این به بعد اینجا کار کنه
تهیونگ : عا خوشبختم منم کیم تهیونگم دوست جیمین و کوکی
ات : عابله منم خوشبختم (تعظیم)
جیمین : ات کمرت شکس بس دولاراس شدی (خنده )
یکم خجالت کشیدم لپام گل انداخت
کوک : خانم سوهی
سوهی خانم که انگار بالی چیزی داشت به ثانیه نکشیده وارد سالن شد
سوهی : بله ارباب
وات ارباب مگه کیه که بهش میگه ارباب شت احساس میکنم تو دردسر افتادم
کوک : اتاق ات رو نشونش بده و قوانین رو بهش بگو از فردا کارشو شروع کنه
سوهی : بله ارباب خانم جوان لطفا دنبالم بیا
ات : عا بله
تعظیمی کردم و خارج شدم اینجا چرا اینقد همه رسمی هسن انگا رئیس جمهوری چیزیه
با خانم سوهی وارد یه راهرو راز شدیم به انتهای راهرو که رسیدیم آخرین در رو باز کرد وارد اتاق شدم اتاق کوچیکی بود یه تخت آهنی گوشه اتاق بود با یه کمد کوچیک
سوهی : اینجا اتاق توعه وسایلاتو با خودتت آوردی ؟
ات: راستش من وسایلامو خونه قبلیم جا گذاشتم فردا میارمشون
سوهی : باشه چند تا چیز هست که باید بدونی یعنی چند تا قانون هست
1با ارباب صمیمی نمیشی و به اسم صداش نمیزنی با دوستای اربابم همینطور
ات : حتی با جیمین شی
سوهی : حرفمو قط نکن حتی ارباب پارک شما حق نداری با اسم کوچیک صداشون بزنی
2 اینجا هرکسی یه وظیفه ای داره و باید به وظیفه خودش عمل کنه
3صبح ها ساعت 7 باید صبحانه رو خورده باشی و کارت رو شروع کردی باشی و ساعت 10 شب هم خاموشی هست کسی حق نداره از ساعت 10 به بعد از اتاقش بیاد بیرون
4هرچیزی ارباب بگه باید همون کارو کنی تاکید میکنم هرچیزی بگه
5 اینجا در ماه 3 روز به هرکس مرخصی داده میشه تا به خانوادش سر بزنه فقط من تو عمارت هستم توهم توی اون 3 روز میتونی به خانوادت سر بزنی
ات : من خانواده ای ندارم
سوهی : پس اون سه روز توهم کنارم هستس و بهم کمک میکنی در قبالش حقوق اضافی میگیری مهم ترین قانون اینه که توی کارای ارباب فوضولی نکنی جاهایی که توی عمارت ممنوع هست نری
ات : مگه کجاها ممنوع هس ؟
سوهی : هرجایی که ورود بهش ممنوع باشه برچسب ورود ممنوع زده شده پس حواستو جمع کن
فالو♡
۴.۷k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.