ارباب من کیم تهیونگ
#ارباب_من_کیم_تهیونگ
#پارت_پانزدهم
خانم بزرگ و چارون اومدن تو اتاق
چارون : خانم بزرگ این کیه ؟
خانم بزرگ : نمیدونممممم این پسر داره چه غلطی میکنه چارون بهتره ما بریم بیرون (با ترس)
ویو ات
داشتم خفه میشدم اونقدر دست تهیونگ رو زیر پتو گاز گرفتم که دستش خون اومد که یهو دستشو از دهنم برداشت
ات : من میرم بیرون ارباب
ته : من مگه اجازه دادم ؟ اول باید دست منو پانسمان کنی
ات : باشه
دست ارباب رو پانسمان کردم که ساعت شد ۴ شب و رفتم بخوابم فردا صبح که از خواب بلند شدم و رفتم طبقه بالا پیش یونجی که....
ویو تهیونگ
از جام بلند شدم و رفتم سر سفره که
خانم بزرگ : تهیونگ دیشب اون کی بود؟
ته : یه نفر
خانم بزرگ : کجاست اون الان ؟
ته : مامان نگران نباش دختره پولی بود
خانم بزرگ : دیگه تکرار نشه
ویو ته
داشتیم صبحونه میخوردیم که یهو ات جیغ زد ترسیده رفتم بالا که دیدم چارون فس نمیکشه و ات هم داره گریه میکنه
شرط ها
لایک ۱۸
کامنت ۳۵
#پارت_پانزدهم
خانم بزرگ و چارون اومدن تو اتاق
چارون : خانم بزرگ این کیه ؟
خانم بزرگ : نمیدونممممم این پسر داره چه غلطی میکنه چارون بهتره ما بریم بیرون (با ترس)
ویو ات
داشتم خفه میشدم اونقدر دست تهیونگ رو زیر پتو گاز گرفتم که دستش خون اومد که یهو دستشو از دهنم برداشت
ات : من میرم بیرون ارباب
ته : من مگه اجازه دادم ؟ اول باید دست منو پانسمان کنی
ات : باشه
دست ارباب رو پانسمان کردم که ساعت شد ۴ شب و رفتم بخوابم فردا صبح که از خواب بلند شدم و رفتم طبقه بالا پیش یونجی که....
ویو تهیونگ
از جام بلند شدم و رفتم سر سفره که
خانم بزرگ : تهیونگ دیشب اون کی بود؟
ته : یه نفر
خانم بزرگ : کجاست اون الان ؟
ته : مامان نگران نباش دختره پولی بود
خانم بزرگ : دیگه تکرار نشه
ویو ته
داشتیم صبحونه میخوردیم که یهو ات جیغ زد ترسیده رفتم بالا که دیدم چارون فس نمیکشه و ات هم داره گریه میکنه
شرط ها
لایک ۱۸
کامنت ۳۵
۱۷.۶k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.