ادامه 𝕻𝖆𝖗𝖙 ۴
ادامه 𝕻𝖆𝖗𝖙 ۴
_ خفه شو فقط ... الان هم گم شو از اتاقم بیرون تا ببینم گندت رو باید چطور جمع کنم پسره الدنگ ....گمشو( کم مونده از عصبانیم کل اجزای داخلی بدنش بزنه بیرون)
بعد از تموم شدن مکالمه پسرک که از عصبانیت با خودش درگیری پیدا کرده بود به اتاقش رفت تا کمی استراحت کنه......
بچه ها یه توضیح کوچولو تا بتونید این پارت رو بهتر درک کنید
پدر و مادر ا/ت با پدر و مادر بورام همکار بودن برای همین بورام دوست صمیمی ا/ت هستش و یه روز یه کمپانی که یکی از شرکت های خاندان جئون هست میخواد که با کمپانی پدر ا/ت و پدر بورام همکاری کنه این همکاری شکل میگیریه ولی توسط یه نفر هک میشه و پدر کوک فک میکنه کار پدر ا/ت بوده در حالی که کار یک فرد دیگه بوده بعد بابای بورام برای اینکه شرکت رو نجات بده میخواد همسر بابای کوک و خود بابای کوک رو بکشه ولی فقط میتونه همسرش رو بکشه بعد از یه مدت بابای کوک میاد انتقام زنش رو بگیره فک میکنه بابای ا/ت زنش رو کشته پس میخواد بابای ا/ت رو بکشه اما اون و مامان ا/ت فرار میکنن
و تا الان معلوم نیست کجان ولی همه فکر میکنن مرده حالا بابای کوک برای انتقام میره ا/ت رو پیدا کنه و بکشه
و پیداش هم میکنه ولی درکل زن بابای کوک که مامان کوک نمیشه و یکی دیگه از زن های بابای کوکه خیلی سلیطه و چندش بوده و بابای کوک هم از زنش بدتر بعد از اون که ا/ت دیگه مامان باباش رو نمیبینه با بورام و مامان باباز زندگی میکنه ولی مامان بورام به دلیل سرطان فوت میکنه و فقط بابای بورام و خود بورام و ا/ت میمونن که وقتی ا/ت بزرگ میشه میره واسه خودش خونه اجاره میکنه و زندگی مستقلی خودش رو شروع میکنه
امیدوارم فهمیده باشید چی میگم
خیرسرم میخواستم توضیح کوتاه بدم که کلش شد یه پارت
راستی امیدوارم از فیک تا الان خوشتون اومده باشه میتونید با لایک و نظر حمایت کنید🙂
_ خفه شو فقط ... الان هم گم شو از اتاقم بیرون تا ببینم گندت رو باید چطور جمع کنم پسره الدنگ ....گمشو( کم مونده از عصبانیم کل اجزای داخلی بدنش بزنه بیرون)
بعد از تموم شدن مکالمه پسرک که از عصبانیت با خودش درگیری پیدا کرده بود به اتاقش رفت تا کمی استراحت کنه......
بچه ها یه توضیح کوچولو تا بتونید این پارت رو بهتر درک کنید
پدر و مادر ا/ت با پدر و مادر بورام همکار بودن برای همین بورام دوست صمیمی ا/ت هستش و یه روز یه کمپانی که یکی از شرکت های خاندان جئون هست میخواد که با کمپانی پدر ا/ت و پدر بورام همکاری کنه این همکاری شکل میگیریه ولی توسط یه نفر هک میشه و پدر کوک فک میکنه کار پدر ا/ت بوده در حالی که کار یک فرد دیگه بوده بعد بابای بورام برای اینکه شرکت رو نجات بده میخواد همسر بابای کوک و خود بابای کوک رو بکشه ولی فقط میتونه همسرش رو بکشه بعد از یه مدت بابای کوک میاد انتقام زنش رو بگیره فک میکنه بابای ا/ت زنش رو کشته پس میخواد بابای ا/ت رو بکشه اما اون و مامان ا/ت فرار میکنن
و تا الان معلوم نیست کجان ولی همه فکر میکنن مرده حالا بابای کوک برای انتقام میره ا/ت رو پیدا کنه و بکشه
و پیداش هم میکنه ولی درکل زن بابای کوک که مامان کوک نمیشه و یکی دیگه از زن های بابای کوکه خیلی سلیطه و چندش بوده و بابای کوک هم از زنش بدتر بعد از اون که ا/ت دیگه مامان باباش رو نمیبینه با بورام و مامان باباز زندگی میکنه ولی مامان بورام به دلیل سرطان فوت میکنه و فقط بابای بورام و خود بورام و ا/ت میمونن که وقتی ا/ت بزرگ میشه میره واسه خودش خونه اجاره میکنه و زندگی مستقلی خودش رو شروع میکنه
امیدوارم فهمیده باشید چی میگم
خیرسرم میخواستم توضیح کوتاه بدم که کلش شد یه پارت
راستی امیدوارم از فیک تا الان خوشتون اومده باشه میتونید با لایک و نظر حمایت کنید🙂
۱۱.۵k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.