*ادامه ی پارت ۵۲*
*ادامه ی پارت ۵۲*
کوک: چشممممم تا یک سال به فاکت نمیدم(بدون به فاک دادن ا/ت زنده میمونی جئون؟)
ا/ت: دارم باهات جدی حرف میزنم پس جدی باش
کوک: منم جدی گفتم
ا/ت:......... میرم بخوابم شب بخیر
کوک: شب بخیر برو الان منم میام
*چند دقیقه بعد کوک میره رو تخت *
کوک:(ا/ت و بقل میکنه)
ا/ت: ولم کن دستتو بکش
کوک: چرا اونوقت ؟
ا/ت: دلیلشو توضیح دادم
کوک: خوب من مگه الان به فاکت دادم؟
ا/ت: نه اصن کلا یه امشبو دست به نزن کلافم حوصله هیشکی رو ندارم(از خداتم باشه عنتر)
کوک: چاگیا من اگه بدونم کی انقدر ناراحتت کرده میرم دهنشو صاف میکنم!
ا/ت: به خدا هیشکی ناراحتم نکرده فقط خستمو کلافه، بزاری بخوابم بهتر هم میشم
کوک: باشه، شب بخیر دارلینگ
ا/ت: شب بخیر
کوک:.....
ا/ت: ام کوک
کوک: جون
ا/ت: ببخشید سرت داد واقعا خسته بودم
کوک: نه درکت میکنم سعی میکنم چند روزی به فاکت ندم
ا/ت: واقعا ازت ممنونم بزار یه چند روزی بهتر بشم بعد خودم میگم بیا فاکم بده
کوک:.......
کوک: چشممممم تا یک سال به فاکت نمیدم(بدون به فاک دادن ا/ت زنده میمونی جئون؟)
ا/ت: دارم باهات جدی حرف میزنم پس جدی باش
کوک: منم جدی گفتم
ا/ت:......... میرم بخوابم شب بخیر
کوک: شب بخیر برو الان منم میام
*چند دقیقه بعد کوک میره رو تخت *
کوک:(ا/ت و بقل میکنه)
ا/ت: ولم کن دستتو بکش
کوک: چرا اونوقت ؟
ا/ت: دلیلشو توضیح دادم
کوک: خوب من مگه الان به فاکت دادم؟
ا/ت: نه اصن کلا یه امشبو دست به نزن کلافم حوصله هیشکی رو ندارم(از خداتم باشه عنتر)
کوک: چاگیا من اگه بدونم کی انقدر ناراحتت کرده میرم دهنشو صاف میکنم!
ا/ت: به خدا هیشکی ناراحتم نکرده فقط خستمو کلافه، بزاری بخوابم بهتر هم میشم
کوک: باشه، شب بخیر دارلینگ
ا/ت: شب بخیر
کوک:.....
ا/ت: ام کوک
کوک: جون
ا/ت: ببخشید سرت داد واقعا خسته بودم
کوک: نه درکت میکنم سعی میکنم چند روزی به فاکت ندم
ا/ت: واقعا ازت ممنونم بزار یه چند روزی بهتر بشم بعد خودم میگم بیا فاکم بده
کوک:.......
۱۶.۰k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.