مرا باور کن
مرا باور کن
پارت ۱۶:
ریاء:
-دانیال جوابم بده
به تیاء نگاه کردم روی صورتش چندتا خراش بوده و از صورتش معلومه انگار خسته اس
- دانیال این چرا صورتش اینطوریه دانیال جواب بده (دیگه فقط داد وبیداد می کردم )
صورت دانیال سفید مثل گچ شده یه قطره ی اشک از چشمای دانیال پایین اومد دانیال چرا گریه میکنه
- دانیال چی شده هااا
دانیال - حق با تو....باتو بود ریاء....مادرجون ....و سماء
وشروع کرد به گریه کردن منم با صدای بلندی جیق میزدم
- دانیال بگو دروغه مگه نه دروغه میخواستی از من انتقام بگیری الان گرفتی فقط بگو دروغ ( بعد شروع کردم به خندیدن انگار دیونه شده بودم)
دانیال- واقعیت اینه که من تورو باور نکردم........
ببخشید چون این پارت کم بود پارت بعدی جبران میکنم☺ ☺
پارت ۱۶:
ریاء:
-دانیال جوابم بده
به تیاء نگاه کردم روی صورتش چندتا خراش بوده و از صورتش معلومه انگار خسته اس
- دانیال این چرا صورتش اینطوریه دانیال جواب بده (دیگه فقط داد وبیداد می کردم )
صورت دانیال سفید مثل گچ شده یه قطره ی اشک از چشمای دانیال پایین اومد دانیال چرا گریه میکنه
- دانیال چی شده هااا
دانیال - حق با تو....باتو بود ریاء....مادرجون ....و سماء
وشروع کرد به گریه کردن منم با صدای بلندی جیق میزدم
- دانیال بگو دروغه مگه نه دروغه میخواستی از من انتقام بگیری الان گرفتی فقط بگو دروغ ( بعد شروع کردم به خندیدن انگار دیونه شده بودم)
دانیال- واقعیت اینه که من تورو باور نکردم........
ببخشید چون این پارت کم بود پارت بعدی جبران میکنم☺ ☺
۳.۵k
۰۱ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.