پارت شیش
#پارت_شیش
کوک+خوبه میتونی بری
کاتسومی دوباره روی پنجه پا بلندشد گونه مرد رو بو..سید.
-زود برگرد منتظرتم
جونگکوک سری تکون داد در رو برای دختر باز کرد کاتسومی پشت فرمون قرار گرفت با روشن کردن ماشین دستی برای خداحافظی بالا آورد وارد جاده شد.. اون همه چیز داشت خونه ثروت ماشین بهترین سفرا خارج از کشور با همسرش ولی یه چیز نداشت چیزی که نمیدونست چیه چیزی که حس نکرده بود وباهاش ناشناخته بود...
زن+دیشب چیشد چرا وقتی برگشتین اون اتفاق افتاد
کاتسومی همونجور که رانندگی میکرد ناخوداگاه بدنش به لر..زه افتاد.
«فلش بک»
مرد+افسر جئون از مقام جدیدتون که راضی هستین..
جونگکوک لقمه رو جوید به مرد خارجی نگاه کرد..
کوک+افسر شدن من.. او فرمانده تا به شما برسم راه زیاده
جونگکوک مرد جاه طلبی بود مردی که باید همه زیر سلطه خودش میبود و این ازش یه مرد یه افسر سخت کوش ساخته بود کسی که از کوچیک ترین اشتباه نمیگذشت...کاتسومی به آرومی فقط به مکالمه بقیه گوش میداد وغذا میخورد..
زن+خانم جئون
کاتسومی لبخندزنان به زن میانسال نگاه کرد..
زن+تصمیم برای بار دارشدن ندارین.
کاتسومی که از رفتار جونگکوک میدونست که چقدر روی راب..طه حساسه لیوان آب رو برداشت کمی ازش خورد.
-فعلا اول زندگیمون هستش
جونگکوک سری تکون داد وخودشو با مرد که باهاش حرف میزد سرگرم کرد ولی گوشش طرف صحبت های دختر بود..
زن+واقعا از اندا.. متون خوشم میاد ورزش خاستی انجام میدین؟
کاتسومی ترسیده از سوال های ناتمام زن دوباره لبخندزد..
-خیر ورزش خواستی انجام نمیدم
کوک+خوبه میتونی بری
کاتسومی دوباره روی پنجه پا بلندشد گونه مرد رو بو..سید.
-زود برگرد منتظرتم
جونگکوک سری تکون داد در رو برای دختر باز کرد کاتسومی پشت فرمون قرار گرفت با روشن کردن ماشین دستی برای خداحافظی بالا آورد وارد جاده شد.. اون همه چیز داشت خونه ثروت ماشین بهترین سفرا خارج از کشور با همسرش ولی یه چیز نداشت چیزی که نمیدونست چیه چیزی که حس نکرده بود وباهاش ناشناخته بود...
زن+دیشب چیشد چرا وقتی برگشتین اون اتفاق افتاد
کاتسومی همونجور که رانندگی میکرد ناخوداگاه بدنش به لر..زه افتاد.
«فلش بک»
مرد+افسر جئون از مقام جدیدتون که راضی هستین..
جونگکوک لقمه رو جوید به مرد خارجی نگاه کرد..
کوک+افسر شدن من.. او فرمانده تا به شما برسم راه زیاده
جونگکوک مرد جاه طلبی بود مردی که باید همه زیر سلطه خودش میبود و این ازش یه مرد یه افسر سخت کوش ساخته بود کسی که از کوچیک ترین اشتباه نمیگذشت...کاتسومی به آرومی فقط به مکالمه بقیه گوش میداد وغذا میخورد..
زن+خانم جئون
کاتسومی لبخندزنان به زن میانسال نگاه کرد..
زن+تصمیم برای بار دارشدن ندارین.
کاتسومی که از رفتار جونگکوک میدونست که چقدر روی راب..طه حساسه لیوان آب رو برداشت کمی ازش خورد.
-فعلا اول زندگیمون هستش
جونگکوک سری تکون داد وخودشو با مرد که باهاش حرف میزد سرگرم کرد ولی گوشش طرف صحبت های دختر بود..
زن+واقعا از اندا.. متون خوشم میاد ورزش خاستی انجام میدین؟
کاتسومی ترسیده از سوال های ناتمام زن دوباره لبخندزد..
-خیر ورزش خواستی انجام نمیدم
۲.۱k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.