پارت پنج
#پارت_پنج
زن با قدمای تند وارد شد
زن+بعله ارباب
کوک+کیف خانمتو بیار خودتم آماده شو میرین آرایشگاه.. مراقب خانموت هستی؟ جز تو با کسی حرف نمیزنه تا لحظه اخر کنارشی و جم نمیخوری از کنارش فهمیدی..
زن+بعله ار..باب
کوک+خوب برو
کاتسومی با لبخندزد به مرد آبمیوشو خورد بلند شد تا برای بدرقه کردن همسرش آماده باشه.. با آمدن دون دون کت جونگکوک رو ازش گرفت با گذاشتن کفشای مرد روی زمین جونگکوک وارد راه رو شد. کاتسومی با برداشتن کروات روی پنجه پا واستاد تا دور گردن مرد درست کنه با مرتب کردن کروات کت رو از روی دستش برداشت پشت جونگکوک قرار گرفت.جونگکوک دستاشو داخل کت کرد روی شونه هاش قرار گرفتن به حر..کات دختر نگاه میکرد کاتسومی عطر مردونه ملایم رو روی مچ دستش زد جونگکوک دستشو بالا آورد کاتسومی مچ دستشو روی مچ دست مرد زد و جلو رفتو دوطرف گر..دن مرد رو مچ دستشو گذاشت تا عطر روی نبضش قرار بگیره عقب کشید موچ دستشو روی س..ینه گرد..نش زد..
کوک+آمادی
کاتسومی با برداشتن کیفش سر چرخوند..
-دون دون جون بیا
زن از آشپزخونه بیرون امد خودشو بهشون رسوند.. جونگکوک در رو باز کرد... راننده ماشین سفید رو آورد کاتسومی به جونگکوک نگاه کرد..مرد با نوازش موهای همسرش اخم کرد..
کوک+مراقب خودت باشی شیشه رو پایین نمیاری.. وبعد تمام شدن فورن برمیگردی خونه.
-چشم
کوک+گوشیت همراهته
کاتسومی گوشیشو از توی کیفش دراورد نشون داد..
زن با قدمای تند وارد شد
زن+بعله ارباب
کوک+کیف خانمتو بیار خودتم آماده شو میرین آرایشگاه.. مراقب خانموت هستی؟ جز تو با کسی حرف نمیزنه تا لحظه اخر کنارشی و جم نمیخوری از کنارش فهمیدی..
زن+بعله ار..باب
کوک+خوب برو
کاتسومی با لبخندزد به مرد آبمیوشو خورد بلند شد تا برای بدرقه کردن همسرش آماده باشه.. با آمدن دون دون کت جونگکوک رو ازش گرفت با گذاشتن کفشای مرد روی زمین جونگکوک وارد راه رو شد. کاتسومی با برداشتن کروات روی پنجه پا واستاد تا دور گردن مرد درست کنه با مرتب کردن کروات کت رو از روی دستش برداشت پشت جونگکوک قرار گرفت.جونگکوک دستاشو داخل کت کرد روی شونه هاش قرار گرفتن به حر..کات دختر نگاه میکرد کاتسومی عطر مردونه ملایم رو روی مچ دستش زد جونگکوک دستشو بالا آورد کاتسومی مچ دستشو روی مچ دست مرد زد و جلو رفتو دوطرف گر..دن مرد رو مچ دستشو گذاشت تا عطر روی نبضش قرار بگیره عقب کشید موچ دستشو روی س..ینه گرد..نش زد..
کوک+آمادی
کاتسومی با برداشتن کیفش سر چرخوند..
-دون دون جون بیا
زن از آشپزخونه بیرون امد خودشو بهشون رسوند.. جونگکوک در رو باز کرد... راننده ماشین سفید رو آورد کاتسومی به جونگکوک نگاه کرد..مرد با نوازش موهای همسرش اخم کرد..
کوک+مراقب خودت باشی شیشه رو پایین نمیاری.. وبعد تمام شدن فورن برمیگردی خونه.
-چشم
کوک+گوشیت همراهته
کاتسومی گوشیشو از توی کیفش دراورد نشون داد..
۳.۰k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.