در زندگی شرور میمانم
در زندگی شرور میمانم
p=2
داشتم با کلی حوصله کتاب رو میخوندم یه کتاب قشنگی بود در مورد ی دختر سرد و بی احساس بود یه جورایی زندگیش شبیه من بود ولی این مامانشو کشته بودن ولی من مامانمو دارم و خواهم داشت
خلاصه کتاب داشت کار های دختر رو میگفت ک چجوری انتقام گرفته و ب مقام بالایی رسیده
اخه یه دختر تنها چ جوری نمیشه ولی بازم این کتاب برام اشتیاق زیادی میاره
کتاب و یکم کنار گداشتم ساعت و دیدم ساعت ۲ بود رفتم آماده شدم ک برم پیش مامانم سر راه دوکبوکی گرفتم تا باهم بخوریم
ات=اوماااااا
م.ا=ات ساکت اینجا شرکته
ات=اوفف بیا ناهار دوکبوکی خریدم بریمم.
م.ا=بزار برم تو دفترم کار دارم تو برو بشین میام
ات=چشم(لوس
دودیقه
پنج دیقه
همینجوری دیقه ها میگذشت هنوز این مامان خانم نیومده
رفتم سمت در اتاقش چیزی ک دیدم خشکم زد
p=2
داشتم با کلی حوصله کتاب رو میخوندم یه کتاب قشنگی بود در مورد ی دختر سرد و بی احساس بود یه جورایی زندگیش شبیه من بود ولی این مامانشو کشته بودن ولی من مامانمو دارم و خواهم داشت
خلاصه کتاب داشت کار های دختر رو میگفت ک چجوری انتقام گرفته و ب مقام بالایی رسیده
اخه یه دختر تنها چ جوری نمیشه ولی بازم این کتاب برام اشتیاق زیادی میاره
کتاب و یکم کنار گداشتم ساعت و دیدم ساعت ۲ بود رفتم آماده شدم ک برم پیش مامانم سر راه دوکبوکی گرفتم تا باهم بخوریم
ات=اوماااااا
م.ا=ات ساکت اینجا شرکته
ات=اوفف بیا ناهار دوکبوکی خریدم بریمم.
م.ا=بزار برم تو دفترم کار دارم تو برو بشین میام
ات=چشم(لوس
دودیقه
پنج دیقه
همینجوری دیقه ها میگذشت هنوز این مامان خانم نیومده
رفتم سمت در اتاقش چیزی ک دیدم خشکم زد
۵.۶k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲