در زندگی شرور میمانم ))))
در زندگی شرور میمانم ))))
p=1
ات زندگی خوبی در کنار مامانش داشت بدون پدر* ولی خوب مادرش از اونجایی ک سهام دار ی شرکت بود (شرکت کوک توش سهام داره)
تو فکر و خیال بودم داشتم ی کتاب میخوندم ب اسم در زندگی شرور میمانم اولین کتابی بود ک از روی جلد صفحش و اسمش خریدمش
خلاصه شروع کردم ب خوندن انقدر غرق در کتاب بودم نفهمیدم کی ساعت ۸ شد ک مامانم امد خونه
ات=اومااااا
م.ا=مامان ات)
م.ا=جان دلم بیا پیتزا خریدم
ات=عیجانمممم مامان گلم چ کرده .... کارا چطور بود؟
م.ا=مثل همیشه بالاخره باید زندگی بچرخه دیگه
ات=مامان من فردا شاید ی سر بیام شرکت گفتم ک بدونی
م.ا=باش گلم
پرش ب صبح
ات ویو
بی حوصله بودم مامان هم ک سرکاره مدرسه هم ک ندارم
برم ادامه کتاب
p=1
ات زندگی خوبی در کنار مامانش داشت بدون پدر* ولی خوب مادرش از اونجایی ک سهام دار ی شرکت بود (شرکت کوک توش سهام داره)
تو فکر و خیال بودم داشتم ی کتاب میخوندم ب اسم در زندگی شرور میمانم اولین کتابی بود ک از روی جلد صفحش و اسمش خریدمش
خلاصه شروع کردم ب خوندن انقدر غرق در کتاب بودم نفهمیدم کی ساعت ۸ شد ک مامانم امد خونه
ات=اومااااا
م.ا=مامان ات)
م.ا=جان دلم بیا پیتزا خریدم
ات=عیجانمممم مامان گلم چ کرده .... کارا چطور بود؟
م.ا=مثل همیشه بالاخره باید زندگی بچرخه دیگه
ات=مامان من فردا شاید ی سر بیام شرکت گفتم ک بدونی
م.ا=باش گلم
پرش ب صبح
ات ویو
بی حوصله بودم مامان هم ک سرکاره مدرسه هم ک ندارم
برم ادامه کتاب
۸.۲k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲