فیک جیمین(عشق بی پایان من)پارت2
بعد حموم موهامو خشک کردم و خوابیدم
پرش زمانی به فردا
ا.ت ویو
مثل همیشه ساعت6بیدار شدم و یه لباس انتخاب کردم
یه لباس مشکی پوسیدم با یه شلوار ساده
پوشیدم و رفتم پایین اون عوضی از شدت مست بودن توی یه خواب عمیق بود کاش توی همین خواب میمرد
بخیال فکر کردن شدم رفتم اسنپ گرفتم
رفتم و سوار ماشین شدم نگاه خیره اون رانند اسنپ و رو خودم احساس کردم
ا.ت:اتفاقای افتاده؟
راننده:نه فقط یکم زیباییتون خیره کنندس
ا.ت:ممنونم(با استرس)
ا.ت ویو
وقتی راننده اون حرفو بهم زد استرس گرفتم
که کاری نکنه
وقتی رسیدم و میخواستم پیاده شم که راننده اسنپ گفت:این شمارمه اگه خواستی پیام بده شب در خدمت باشم(خنده چندش آور)
ا.ت ویو
از حرف یا رو عصبی شدم و گفتم:فعلا ننت در خدمت نیازی به من نیست
ا.ت ویو
و سریع رفتم سمت کافه وقتی رسیدم رییس شروع کرد به غر زدن
جیمین ویو
ساعت7 از خواب بلند شدم خسته بودم که گوشیم زنگ خورد
تهیونگ بود جواب دادم
جیمین:سلام کسی که نمیزاره دودقیقه به حال خودم باشم
تهیونگ:واسا سلام بکنم بعد غر بزن
جیمین:بگو کارتو زود باش
تهیونگ:میای بریم کافه همه پسرا هم هستن
جیمین:باشه فقط کجا؟
تهیونگ:کافه سونگریم همونی که دیروز رفتیم
جیمین:تو میخای مخ اون دختر رو بزنی یا میخوای با ما حرف بزنی
تهیونگ:هردو
جیمین:عوضی(خنده)
کی میریم؟
تهیونگ:اولن که عوضی خودتی
دومن اینکه ساعت9
جیمین:باشه،بای
تهیونگ:بای
ببخشید پارت جدید دیر شد🤌🙂💜
پرش زمانی به فردا
ا.ت ویو
مثل همیشه ساعت6بیدار شدم و یه لباس انتخاب کردم
یه لباس مشکی پوسیدم با یه شلوار ساده
پوشیدم و رفتم پایین اون عوضی از شدت مست بودن توی یه خواب عمیق بود کاش توی همین خواب میمرد
بخیال فکر کردن شدم رفتم اسنپ گرفتم
رفتم و سوار ماشین شدم نگاه خیره اون رانند اسنپ و رو خودم احساس کردم
ا.ت:اتفاقای افتاده؟
راننده:نه فقط یکم زیباییتون خیره کنندس
ا.ت:ممنونم(با استرس)
ا.ت ویو
وقتی راننده اون حرفو بهم زد استرس گرفتم
که کاری نکنه
وقتی رسیدم و میخواستم پیاده شم که راننده اسنپ گفت:این شمارمه اگه خواستی پیام بده شب در خدمت باشم(خنده چندش آور)
ا.ت ویو
از حرف یا رو عصبی شدم و گفتم:فعلا ننت در خدمت نیازی به من نیست
ا.ت ویو
و سریع رفتم سمت کافه وقتی رسیدم رییس شروع کرد به غر زدن
جیمین ویو
ساعت7 از خواب بلند شدم خسته بودم که گوشیم زنگ خورد
تهیونگ بود جواب دادم
جیمین:سلام کسی که نمیزاره دودقیقه به حال خودم باشم
تهیونگ:واسا سلام بکنم بعد غر بزن
جیمین:بگو کارتو زود باش
تهیونگ:میای بریم کافه همه پسرا هم هستن
جیمین:باشه فقط کجا؟
تهیونگ:کافه سونگریم همونی که دیروز رفتیم
جیمین:تو میخای مخ اون دختر رو بزنی یا میخوای با ما حرف بزنی
تهیونگ:هردو
جیمین:عوضی(خنده)
کی میریم؟
تهیونگ:اولن که عوضی خودتی
دومن اینکه ساعت9
جیمین:باشه،بای
تهیونگ:بای
ببخشید پارت جدید دیر شد🤌🙂💜
۵.۳k
۰۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.