پارت ۱
ویو ا/ت
صبح با آلارم گوشیم از خواب پاشدم، رفتم یونجی رو بیدار کردم با هم صبحونه خوردیم، رفتیم سمت کافه لباس کارمون رو پوشیدیم و رفتیم سفارش ها رو گرفتیم .
وقتی داشتم سفارش رو آماده میکردم در کافه باز شد
ویو جیمین
امروز سر یه موضوع مسخره با پدر و مادرم دعوا کردم ، از خونه زدم بیرون رفتم کافه ای که نزدیک خونمون بود تقریباً ۵ دقیقه راه بود رسیدم و در رو باز کردم رفتم نشستم چند مین بعد یه دختر با قدی نسبتاً بلد و قیافه ی جذابی اومد سفارش رو گرفت
......
صبح با آلارم گوشیم از خواب پاشدم، رفتم یونجی رو بیدار کردم با هم صبحونه خوردیم، رفتیم سمت کافه لباس کارمون رو پوشیدیم و رفتیم سفارش ها رو گرفتیم .
وقتی داشتم سفارش رو آماده میکردم در کافه باز شد
ویو جیمین
امروز سر یه موضوع مسخره با پدر و مادرم دعوا کردم ، از خونه زدم بیرون رفتم کافه ای که نزدیک خونمون بود تقریباً ۵ دقیقه راه بود رسیدم و در رو باز کردم رفتم نشستم چند مین بعد یه دختر با قدی نسبتاً بلد و قیافه ی جذابی اومد سفارش رو گرفت
......
۳.۱k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.