هردو نفر از اون جو شوخ خارج شده بودیم
هردو نفر از اون جو شوخ خارج شده بودیم
-رضا فکراتو کردی؟مطمئنی که بخاطر احساسی شدن و ترحم نیس؟
دستی به صورتم کشیدم
+نادر واقعا نمیدونم چه حسی دارم
از طرفی واقعا آوا دختر خوبیه واقعا
هم خودش هم خانوادش هم اخلاق و رفتارش
حتی روحیاتش
همه مورد پسند منن
ولی من همیشه با یه نگاه دیگه ای میدیدمش هیچوقت اندازه این چن وقت روش دقیق نشدم
نمیدونم چه رفتاری ممکنه نشون بده فردا یا اصلا کار درستیه یا نه
ولی من موافقم این کارو از روی حس مسئولیتم در قبال آوا انجام میدم نه فشار بابا و از روی اجبار اصلا خودم هم به حضورش توی زندگی نیاز دارم نمیگم حتما اون ولی من به بودن یه زن تو زندگیم نیاز دارم
-آفرین خوبه رضا تو نیاز به کسی داری که زندگیتو سر و سامون بده
البته مطمئنا الان که اصلا در شرایطش نیس
یعنی بهتر بگم هیچکدومتون حال درست حسابی ندارین
رضا میدونم چقد قلبت فشرده میشه زیر عذاب وجدان و حس شرمندگی اشتباهی که گاها سراغت میان
من با همه وجود غم و داغ برادری که دیدیو درک میکنم خودت که میدونی من تجربه دوبار از دست دادنشونو دارم
میدونم از سر مرامته برای خوشی خواهرته که بگو بخند میکنی مدیونتم هستم تا اخر عمر سر اینکارت
رضا ولی ازت میخوام رضای واقعی بشی خوب؟یه رضای واقعا شاد نه اونی که ادای قبلا رو در میاره
میخوام تو همه شرایطی شاد و شنگول بمونی
تو دیگه داری صاحب یه خانواده میشی
داری ستون یه خونه میشی
پس واقعا شاد باش
ببین چطوری بگم هیچ دختری حتی اگه هیچ گونه احساسی بهت نداشته باشه از مرد شکسته و نا امید و افسرده خوشش نمیاد پس این حالتتو ترک کن
دوم اینکه رضا تو رفتارت هیچ وقت سرش منت نزار فردام یه طوری باهاش رفتار کن که حس نکنه از روی فشار بقیه پیشقدم شدی همین حرفاییو بزن که خودت الان گفتی
بش بگو که به کسی نیاز داری که زندگیتو سامون بده و فک میکنی اون بهترین گزینس
براش دلیل بیار
براش منطقی حرف بزن از احساسات کمتر بگو چون حتی اگه واقعا هم بش احساسی داشته باشی اون باور نمیکنه و فک میکنه داری بش دروغ میگی و باهاش بازی میکنی
اوکی؟
+باشه متوجهم داداش
-خوبه...من دیگه نکته خاصی به نظرم نمیرسه خودت چی؟
-رضا فکراتو کردی؟مطمئنی که بخاطر احساسی شدن و ترحم نیس؟
دستی به صورتم کشیدم
+نادر واقعا نمیدونم چه حسی دارم
از طرفی واقعا آوا دختر خوبیه واقعا
هم خودش هم خانوادش هم اخلاق و رفتارش
حتی روحیاتش
همه مورد پسند منن
ولی من همیشه با یه نگاه دیگه ای میدیدمش هیچوقت اندازه این چن وقت روش دقیق نشدم
نمیدونم چه رفتاری ممکنه نشون بده فردا یا اصلا کار درستیه یا نه
ولی من موافقم این کارو از روی حس مسئولیتم در قبال آوا انجام میدم نه فشار بابا و از روی اجبار اصلا خودم هم به حضورش توی زندگی نیاز دارم نمیگم حتما اون ولی من به بودن یه زن تو زندگیم نیاز دارم
-آفرین خوبه رضا تو نیاز به کسی داری که زندگیتو سر و سامون بده
البته مطمئنا الان که اصلا در شرایطش نیس
یعنی بهتر بگم هیچکدومتون حال درست حسابی ندارین
رضا میدونم چقد قلبت فشرده میشه زیر عذاب وجدان و حس شرمندگی اشتباهی که گاها سراغت میان
من با همه وجود غم و داغ برادری که دیدیو درک میکنم خودت که میدونی من تجربه دوبار از دست دادنشونو دارم
میدونم از سر مرامته برای خوشی خواهرته که بگو بخند میکنی مدیونتم هستم تا اخر عمر سر اینکارت
رضا ولی ازت میخوام رضای واقعی بشی خوب؟یه رضای واقعا شاد نه اونی که ادای قبلا رو در میاره
میخوام تو همه شرایطی شاد و شنگول بمونی
تو دیگه داری صاحب یه خانواده میشی
داری ستون یه خونه میشی
پس واقعا شاد باش
ببین چطوری بگم هیچ دختری حتی اگه هیچ گونه احساسی بهت نداشته باشه از مرد شکسته و نا امید و افسرده خوشش نمیاد پس این حالتتو ترک کن
دوم اینکه رضا تو رفتارت هیچ وقت سرش منت نزار فردام یه طوری باهاش رفتار کن که حس نکنه از روی فشار بقیه پیشقدم شدی همین حرفاییو بزن که خودت الان گفتی
بش بگو که به کسی نیاز داری که زندگیتو سامون بده و فک میکنی اون بهترین گزینس
براش دلیل بیار
براش منطقی حرف بزن از احساسات کمتر بگو چون حتی اگه واقعا هم بش احساسی داشته باشی اون باور نمیکنه و فک میکنه داری بش دروغ میگی و باهاش بازی میکنی
اوکی؟
+باشه متوجهم داداش
-خوبه...من دیگه نکته خاصی به نظرم نمیرسه خودت چی؟
۳۶.۰k
۲۰ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.