امشب برای گریه ام یک شانه میخواهم که نیست در ان خرابات جهان یک خانه میخواهم که نیست در غربت چشمان تو تنهائیم آواره شد در وصف این نامردمان یک واژه میخواهم که نیست ...
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.