پارت 13
پارت _13_
_دیگه نبینم ناراحت باشی ها هرچیم بود دیگه گذشت
+اخه نمیدونی چه حسه بدی داشتم حس کردم دارم میمیر...
برگشتم و انگشتمو گذاشتم رو لباش
_هیس خدانکنه دیگه این حرفو نمیزنی ها
+چشم
_افرین دخمله قشنگم
یهو ذوق کرد و یه جوری نگام کرد که تحمل نکردم و لبامو گذاشتم رو لباشو بوسیدم 💋 دیگه نفس کم اوردیم جفتمون که با خنده لباشو ول کردم 😂
سرشو انداخت پایین
_ببین حق نداری برا هیچکس جز من اینجوری ذوق کنی و خجالت بکشی باشه
هولم داد و بلند شد و با پرروی گفت
+فرمایشه دیگه ای نداری
_باز شدی همون اهوی وحشی
+همینه که هست
از چادر رفت بیرون 😂اخ خدااااا اخر از دستش روانی میشم...
بعده خوردنه اون چرت پرتای که سهند و کد خدا اوردن😂 رفتیم استراحت کنیم واقعا هم خسته بودیم من که تا سرمو گذاشتم رو بالش بیهوش شدم ...
بعده بیدار شدن سریع حرکت کردیم به سمته روستا
_ببخشید آهو خانوم
+بله
_چقدر دیگه راه مونده؟
+تقریبا یک ساعت
_اها ممنون
سهند گفت
+بعده اینکه برگشتیم دیگه زحمتو کم میکنیم
_عه پسرم زحمت چیه شما رحمتین بیشتر بمونین خوشحال میشیم
+نه دیگه باید برگردیم چون کلی کار مونده
_باشه پسرم هر جور صلاح میدونید
وااای به اینجاش فکر نکرده بودم یعنی دیگه اهو رو نمیبینم 🥺من الان چه غلطی بکنم حالم گرفته شد و اروم قدم برمیداشتم از پشت بهش نگاه کردم یه دختره متفاوت و جذاب که با همه برام فرق داشت کسی که تو این مدته کم کلی باهاش خاطره ساختم و در واقعه باید به خودتم اعتراف کنم که عاشقه این دختره سرکش و حاضر جواب شدم با نگاه کردن بهش اروم زیره لب شروع کردم به خوندن(میدونم میدونم قده رعنا داری چشمای زیبا داری خیلی تماشا داری تو باید بدونی که منم دل دارم چند ساله تو این محل حقه آبو گل دارم تا سرو گردنه نازه تو پیدا میشه تو کوچه تند تند پنجره ها وا میشه عاشقه بی نوا قرغه تماشا میشه) هعی عاشق شدیم رفت برگشت و یه جوری نگاهم کرد حس کردم دلم جا به جا شد خدایا کمکم کن اخه من چجوری از این دختر دور بشم 😔
دستمو تو جیبام کردم و سرمو انداختم پایین و راه میرفتم از همه بدتر اینه که نمیدونم چه حسی بهم داره هعیییی اومد کنارم و اروم گفت
_چیزی شده پکری؟
+مگه نشنیدی سهند گفت قراره برگردیم
_خب این کجاش بده شما که از روزه اول که اومدی اینجا مشکل داشتی میخواستی برگردی جای بی امکانات نمیتونستی زندگی کنی
+درسته اما الان اوضاع فرق کرده
_اره خب فرق کرده با موهای ژل زده اصلا
_دیگه نبینم ناراحت باشی ها هرچیم بود دیگه گذشت
+اخه نمیدونی چه حسه بدی داشتم حس کردم دارم میمیر...
برگشتم و انگشتمو گذاشتم رو لباش
_هیس خدانکنه دیگه این حرفو نمیزنی ها
+چشم
_افرین دخمله قشنگم
یهو ذوق کرد و یه جوری نگام کرد که تحمل نکردم و لبامو گذاشتم رو لباشو بوسیدم 💋 دیگه نفس کم اوردیم جفتمون که با خنده لباشو ول کردم 😂
سرشو انداخت پایین
_ببین حق نداری برا هیچکس جز من اینجوری ذوق کنی و خجالت بکشی باشه
هولم داد و بلند شد و با پرروی گفت
+فرمایشه دیگه ای نداری
_باز شدی همون اهوی وحشی
+همینه که هست
از چادر رفت بیرون 😂اخ خدااااا اخر از دستش روانی میشم...
بعده خوردنه اون چرت پرتای که سهند و کد خدا اوردن😂 رفتیم استراحت کنیم واقعا هم خسته بودیم من که تا سرمو گذاشتم رو بالش بیهوش شدم ...
بعده بیدار شدن سریع حرکت کردیم به سمته روستا
_ببخشید آهو خانوم
+بله
_چقدر دیگه راه مونده؟
+تقریبا یک ساعت
_اها ممنون
سهند گفت
+بعده اینکه برگشتیم دیگه زحمتو کم میکنیم
_عه پسرم زحمت چیه شما رحمتین بیشتر بمونین خوشحال میشیم
+نه دیگه باید برگردیم چون کلی کار مونده
_باشه پسرم هر جور صلاح میدونید
وااای به اینجاش فکر نکرده بودم یعنی دیگه اهو رو نمیبینم 🥺من الان چه غلطی بکنم حالم گرفته شد و اروم قدم برمیداشتم از پشت بهش نگاه کردم یه دختره متفاوت و جذاب که با همه برام فرق داشت کسی که تو این مدته کم کلی باهاش خاطره ساختم و در واقعه باید به خودتم اعتراف کنم که عاشقه این دختره سرکش و حاضر جواب شدم با نگاه کردن بهش اروم زیره لب شروع کردم به خوندن(میدونم میدونم قده رعنا داری چشمای زیبا داری خیلی تماشا داری تو باید بدونی که منم دل دارم چند ساله تو این محل حقه آبو گل دارم تا سرو گردنه نازه تو پیدا میشه تو کوچه تند تند پنجره ها وا میشه عاشقه بی نوا قرغه تماشا میشه) هعی عاشق شدیم رفت برگشت و یه جوری نگاهم کرد حس کردم دلم جا به جا شد خدایا کمکم کن اخه من چجوری از این دختر دور بشم 😔
دستمو تو جیبام کردم و سرمو انداختم پایین و راه میرفتم از همه بدتر اینه که نمیدونم چه حسی بهم داره هعیییی اومد کنارم و اروم گفت
_چیزی شده پکری؟
+مگه نشنیدی سهند گفت قراره برگردیم
_خب این کجاش بده شما که از روزه اول که اومدی اینجا مشکل داشتی میخواستی برگردی جای بی امکانات نمیتونستی زندگی کنی
+درسته اما الان اوضاع فرق کرده
_اره خب فرق کرده با موهای ژل زده اصلا
۴.۴k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.