ستآࢪة ی مں٭
ستآࢪةی مں٭
Mყ Sƚαɾ٭
پآࢪت:𝟺
«چندروز بعد»
چند روز همونجور تکراری گذشت و گذشت،امروزم یه روز تکراریه
نزدیک ظهر بود،پس موهامو گوجه ای بستم و شروع کردم به غذا درست کردن.یهویی رزی یه سوال عجیب ازم پرسید
*اومااا یه شوال
+چیشده قشنگم؟
*تو اژ آپا بدت میاد؟
+چرا همچین حرفیو میزنی؟
*آخه دیشب داشتی سرش جیغ میکشیدی
_...(جونگ شوک)
+نه عزیزم ببین...منو بابات دیشب...
_داشتیم باهم...-
+داشتیم باهمممم(داد)
نشستم و دستای رزیو گرفتم
+ببین..منو بابات دیشب داشتیم یه بازی میکردیم..یه بازی که مخصوص بزرگاست!
*میجه منم امشب باهاتون بازی تُنم؟
_...(شیرموزو تف میکنه)
+نه!
یجی از اونور گفت:
~پس میشه امشب ده بار اون بازیو انجام ندید؟
+نه انجام نمی...- وایسا ببینم بچه شمردی چندبار اونکارو کردیم؟
~آره...
+جونگکوک آبرومونو جلوی بچه ها بردی
نامجونم از راه رسید و گفت:
"آبروتون جلوی کل همسایه ها رفت"
_همه داشتن میشنیدن؟(جونگ شوک)
+جونگکوکککککک تقصیر توعههههه خیلی دردناک بازی میکردیییییییی
از همون بار اول هم دردناک بازی میکردییی بدجنسسسسسس
نامی:مگه چه بازیای...- یااا ابلفضلللللللللل
خودمو جمع کردم تو بغل کوک و داد زدم:
+جونگکوکککک
نامی:بابا جمع کنید خودتونو شما خیر سرتون دوتا بچه کوچیک داریددد
"هانا"
پنج تایی داشتیم فیلم میدیدیم که گوشی من زنگ خورد
"خرِ شِرِک"
+زود برمیگردم
رفتم تو اتاق و تلفنو جواب دادم
+چیه؟
=هانیییی میخوایم فردا با میا و هیونجین بریم شهربازی
+خب؟
=میای؟
+میگی نیام؟
=پس میای؟
+ارهههههه
Mყ Sƚαɾ٭
پآࢪت:𝟺
«چندروز بعد»
چند روز همونجور تکراری گذشت و گذشت،امروزم یه روز تکراریه
نزدیک ظهر بود،پس موهامو گوجه ای بستم و شروع کردم به غذا درست کردن.یهویی رزی یه سوال عجیب ازم پرسید
*اومااا یه شوال
+چیشده قشنگم؟
*تو اژ آپا بدت میاد؟
+چرا همچین حرفیو میزنی؟
*آخه دیشب داشتی سرش جیغ میکشیدی
_...(جونگ شوک)
+نه عزیزم ببین...منو بابات دیشب...
_داشتیم باهم...-
+داشتیم باهمممم(داد)
نشستم و دستای رزیو گرفتم
+ببین..منو بابات دیشب داشتیم یه بازی میکردیم..یه بازی که مخصوص بزرگاست!
*میجه منم امشب باهاتون بازی تُنم؟
_...(شیرموزو تف میکنه)
+نه!
یجی از اونور گفت:
~پس میشه امشب ده بار اون بازیو انجام ندید؟
+نه انجام نمی...- وایسا ببینم بچه شمردی چندبار اونکارو کردیم؟
~آره...
+جونگکوک آبرومونو جلوی بچه ها بردی
نامجونم از راه رسید و گفت:
"آبروتون جلوی کل همسایه ها رفت"
_همه داشتن میشنیدن؟(جونگ شوک)
+جونگکوکککککک تقصیر توعههههه خیلی دردناک بازی میکردیییییییی
از همون بار اول هم دردناک بازی میکردییی بدجنسسسسسس
نامی:مگه چه بازیای...- یااا ابلفضلللللللللل
خودمو جمع کردم تو بغل کوک و داد زدم:
+جونگکوکککک
نامی:بابا جمع کنید خودتونو شما خیر سرتون دوتا بچه کوچیک داریددد
"هانا"
پنج تایی داشتیم فیلم میدیدیم که گوشی من زنگ خورد
"خرِ شِرِک"
+زود برمیگردم
رفتم تو اتاق و تلفنو جواب دادم
+چیه؟
=هانیییی میخوایم فردا با میا و هیونجین بریم شهربازی
+خب؟
=میای؟
+میگی نیام؟
=پس میای؟
+ارهههههه
۳.۴k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.