ستآࢪة ی مں٭
ستآࢪةی مں٭
Mყ Sƚαɾ٭
پآࢪت:𝟻
"کوک"
با صدای آلارم گوشیم از خواب پاشدم و دیدم هانا داره لباس بیرونی میپوشه
امروز مگه شنبه نیست؟
+کوکی پاشدی؟
_آره...امروز مگه شنبه نیست تو چرا لباس بیرونی میپوشی؟
+میخوام با دوستام برم شهربازی
_باشه برو...
+پس من رفتم،به بچه ها صبحونهی درست حسابی بدی ها!!
_خدافظ...
آلارمو خاموش کردم و دوباره گرفتم خوابیدم
"هانا"
بعد از لباس پوشیدن رفتم پایین و فلیکس رو دیدم
=سلام خوشگله برسونمت؟
+نه ممنون پیاده میرم
=چس نشو دیگه داش بیا سوار شو
+باشه
سوار ماشین فلیکس شدم و راه افتادیم
+هیونجین و میا کجان؟
-کوری برادر؟
عین دوتا اسکل داشتن باب اسفنجی میدیدن
+شما دوتا خرس گنده این باب اسفنجی میبینین؟
•آره
+منم میام🤡
رفتم عقب و نشستم پیششون
=هوشششششش ماشینمو به گـ**ا دادی
+جا پاعه دیگه تمیز میشه
=اسکل،منگل،حیوون،میمون،وسط ماشین شکست
حالا عین سه تا اسکل داریم باب اسفنجی میبینیم😂
+نداریم دوستی به این خوبی!
•-=باب اسفنجی!
+عاشق آبه این تپلی!
•-=باب اسفنجی!
پنجره هارو هم داده بودیم پایین و هرکی رد میشد فکر میکرد چهارتا چصخل دور هم جمع شدن
واقعا هم هممون چصخلیم
«سی مین آبروریزی بعد»
=رسیدیممممم
+هوراااااااا
رفتیم تاب سوار شدیم،کشتی سوار شدیم،سرسره سوار شدیم و کلی چیزای خرکی دیگه که اسمشونو نمیدونم
هرکی میدیدمون فک میکرد دیوونه ایم
•حالا بریم اتاق فرار؟
-بریم بریم بریممممم
+عررررررر
هیونجینو فلیکس رفتن بلیط گرفتن و منو میا رفتیم دسشویی
•اینارو نگه دارین مادوتا هم بریم دستشویی
-بفرمایید سرورم
=خیلی کصافتی
-نظر لطفتونه
هیونجین و فلیکس هم رفتن دسشویی
و منو میا تا وقتی اون دوتا بیان رفتیم ازین بازی چنگکیا که باید یچی ازش بکشی بیرون ولی هیچوقت نمیشه
+من تا اون موزه رو ازش درنیارم ول کن نیستممم
-سکه هامون تموم شدن آشغال🥲
+به عنم من اون موزه رو میخوامممم
-برو موزه شوهرتو...-
+دهنتو گل بگیر کصافت آشغال
منو میا در حال خفت کردن هم بودیم که پسرا برگشتن
•خب وحشیای آمازون...بریم؟
-بریم
رفتیم تو و بلیطارو دادیم
هممون تو یه تیم بودیم و داشتیم دوبال کلیدا میگشتیم که یهو یه زامبی به من حمله کرد
+جیغغغغغغ جیغغغغغغغغغغغ جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
=ودفاک آروم برادر
+عرررررررررر(گریه افتاد)
رفتم تو بقل فلیکس و همهی راهو با گریه و ترس گذروندم
تا اینکه معما رو حل کردیم و ازون جهنم دره آزاد شدیم
Mყ Sƚαɾ٭
پآࢪت:𝟻
"کوک"
با صدای آلارم گوشیم از خواب پاشدم و دیدم هانا داره لباس بیرونی میپوشه
امروز مگه شنبه نیست؟
+کوکی پاشدی؟
_آره...امروز مگه شنبه نیست تو چرا لباس بیرونی میپوشی؟
+میخوام با دوستام برم شهربازی
_باشه برو...
+پس من رفتم،به بچه ها صبحونهی درست حسابی بدی ها!!
_خدافظ...
آلارمو خاموش کردم و دوباره گرفتم خوابیدم
"هانا"
بعد از لباس پوشیدن رفتم پایین و فلیکس رو دیدم
=سلام خوشگله برسونمت؟
+نه ممنون پیاده میرم
=چس نشو دیگه داش بیا سوار شو
+باشه
سوار ماشین فلیکس شدم و راه افتادیم
+هیونجین و میا کجان؟
-کوری برادر؟
عین دوتا اسکل داشتن باب اسفنجی میدیدن
+شما دوتا خرس گنده این باب اسفنجی میبینین؟
•آره
+منم میام🤡
رفتم عقب و نشستم پیششون
=هوشششششش ماشینمو به گـ**ا دادی
+جا پاعه دیگه تمیز میشه
=اسکل،منگل،حیوون،میمون،وسط ماشین شکست
حالا عین سه تا اسکل داریم باب اسفنجی میبینیم😂
+نداریم دوستی به این خوبی!
•-=باب اسفنجی!
+عاشق آبه این تپلی!
•-=باب اسفنجی!
پنجره هارو هم داده بودیم پایین و هرکی رد میشد فکر میکرد چهارتا چصخل دور هم جمع شدن
واقعا هم هممون چصخلیم
«سی مین آبروریزی بعد»
=رسیدیممممم
+هوراااااااا
رفتیم تاب سوار شدیم،کشتی سوار شدیم،سرسره سوار شدیم و کلی چیزای خرکی دیگه که اسمشونو نمیدونم
هرکی میدیدمون فک میکرد دیوونه ایم
•حالا بریم اتاق فرار؟
-بریم بریم بریممممم
+عررررررر
هیونجینو فلیکس رفتن بلیط گرفتن و منو میا رفتیم دسشویی
•اینارو نگه دارین مادوتا هم بریم دستشویی
-بفرمایید سرورم
=خیلی کصافتی
-نظر لطفتونه
هیونجین و فلیکس هم رفتن دسشویی
و منو میا تا وقتی اون دوتا بیان رفتیم ازین بازی چنگکیا که باید یچی ازش بکشی بیرون ولی هیچوقت نمیشه
+من تا اون موزه رو ازش درنیارم ول کن نیستممم
-سکه هامون تموم شدن آشغال🥲
+به عنم من اون موزه رو میخوامممم
-برو موزه شوهرتو...-
+دهنتو گل بگیر کصافت آشغال
منو میا در حال خفت کردن هم بودیم که پسرا برگشتن
•خب وحشیای آمازون...بریم؟
-بریم
رفتیم تو و بلیطارو دادیم
هممون تو یه تیم بودیم و داشتیم دوبال کلیدا میگشتیم که یهو یه زامبی به من حمله کرد
+جیغغغغغغ جیغغغغغغغغغغغ جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
=ودفاک آروم برادر
+عرررررررررر(گریه افتاد)
رفتم تو بقل فلیکس و همهی راهو با گریه و ترس گذروندم
تا اینکه معما رو حل کردیم و ازون جهنم دره آزاد شدیم
۳.۸k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.