پارت 7
مرد از میان دندانهای کلید شدهاش میگوید
#پارتیازده
#p11
– حجره رو نزدم به اسمت که هار شی کوروش! قرارمون این بود بمونی اینجا و…
– همین بابا… حجره رو خواستم ازت گفتی به شرطی که بمونم تو این… خونه. منم موندم، نزدم زیرش…
– عصبیم نکن کوروش!
خودش را جلو کشیده و با خشونت در جواب پدرش میگوید
– بابا من دارم زنت رو تو این خونه تحمل میکنم، خواهرش هم همینطور… میدونی چه کار سختیه؟ پس صبرم رو دیگه امتحان نکن… از من تا همینجا برمیاد.
با صدای زنگ خور گوشیاش عقب میکشد و بیتفاوت به لحن اخطار گونهی پدرش ویلا را ترک میکند.
سوار ماشین میشود و با قدیر تماس میگیرد، مرد جوان به آنی تماس را وصل کرده و با نگرانی میپرسد
– چه خبر پسر؟!
پایش را محکم روی پدال میفشارد و ماشین با تیکاف از جا کنده میشود.
نگهبان خیلی سریع، قبل از رسیدن ماشین به در، درها را باز می کند و او از حیاط بیرون میزند
– این دختره پا نمیده قدیر… محاله با پای خودش بیاد تو تله!
سیستم صوتی ماشین را روشن میکند و صدا را کمی بالا میبرد
– پا دادن چیه پسر؟! اگه اراده کنی کله پا میاد تو دامت…
سرعت را بالاتر برده و توی خیابان اصلی میپیچد
– دیگه دارم عصبی میشم… اگه بیشتر از این ادامه بدم ممکنه اداره بو ببره به اون مدارک جعلی!
– بو نمیبره… فقط یه هفتهس کوروش… تو فقط یه هفته قراره عماد ستوده باشی… فقط هفت روز!
#پارتیازده
#p11
– حجره رو نزدم به اسمت که هار شی کوروش! قرارمون این بود بمونی اینجا و…
– همین بابا… حجره رو خواستم ازت گفتی به شرطی که بمونم تو این… خونه. منم موندم، نزدم زیرش…
– عصبیم نکن کوروش!
خودش را جلو کشیده و با خشونت در جواب پدرش میگوید
– بابا من دارم زنت رو تو این خونه تحمل میکنم، خواهرش هم همینطور… میدونی چه کار سختیه؟ پس صبرم رو دیگه امتحان نکن… از من تا همینجا برمیاد.
با صدای زنگ خور گوشیاش عقب میکشد و بیتفاوت به لحن اخطار گونهی پدرش ویلا را ترک میکند.
سوار ماشین میشود و با قدیر تماس میگیرد، مرد جوان به آنی تماس را وصل کرده و با نگرانی میپرسد
– چه خبر پسر؟!
پایش را محکم روی پدال میفشارد و ماشین با تیکاف از جا کنده میشود.
نگهبان خیلی سریع، قبل از رسیدن ماشین به در، درها را باز می کند و او از حیاط بیرون میزند
– این دختره پا نمیده قدیر… محاله با پای خودش بیاد تو تله!
سیستم صوتی ماشین را روشن میکند و صدا را کمی بالا میبرد
– پا دادن چیه پسر؟! اگه اراده کنی کله پا میاد تو دامت…
سرعت را بالاتر برده و توی خیابان اصلی میپیچد
– دیگه دارم عصبی میشم… اگه بیشتر از این ادامه بدم ممکنه اداره بو ببره به اون مدارک جعلی!
– بو نمیبره… فقط یه هفتهس کوروش… تو فقط یه هفته قراره عماد ستوده باشی… فقط هفت روز!
۹۸۵
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.