چند پارتی
چند پارتی
درخواستی
پارت 1
وقتی بین بچه هاش فرق میذاره
ویو ا.ت
توی خونه نشسته بودم پیش می هی و سوهو( دختر و پسرمون) که تهیونگ از بیرون اومد که سوهو و می هی دویدن سمش
ویو تهیونگ
رفتم توی خونه و ا.ت رو دیدم که روی کاناپه نشسته و سوهو و می هی که اومدن جلوی در سوهو رو برداشتم بغلم و رفتم روی کاناپه نشستم
تهیونگ: پسر قشنگم منتظر بابا بودی؟
سوهو: اره
تهیونگ: بابا رو چقدر دوست داری؟
سوهو: خیلی زیاد
ا.ت: تهیونگ پس می هی چی؟
تهیونگ: می هی چی؟
ا.ت: نمیخوای اونو بغل کنی؟ اون اومد جلوی در بخاطر تو
تهیونگ: ا.ت من چند بار قبل از به دنیا اومدنش هم بهت گفتم که من بچه دختر نمیخوام تو قبول نکردی
(می هی رو دیدم که همونجا جلوی در ایستاده بود و با حسرت و ناراحتی یه تهیونگ و سوهو نگاه میکرد رفتم و گرفتم بغلم)
ا.ت: تهیونگ اونم انسانه قلب داره با این فرق گذاشتنات داری قلبشو میشکونی
تهیونگ: هوم....
ا.ت: دخترم بیا بریم تو اتاق با هم بازی کنیم باشه؟
می هی: باشه
درخواستی
پارت 1
وقتی بین بچه هاش فرق میذاره
ویو ا.ت
توی خونه نشسته بودم پیش می هی و سوهو( دختر و پسرمون) که تهیونگ از بیرون اومد که سوهو و می هی دویدن سمش
ویو تهیونگ
رفتم توی خونه و ا.ت رو دیدم که روی کاناپه نشسته و سوهو و می هی که اومدن جلوی در سوهو رو برداشتم بغلم و رفتم روی کاناپه نشستم
تهیونگ: پسر قشنگم منتظر بابا بودی؟
سوهو: اره
تهیونگ: بابا رو چقدر دوست داری؟
سوهو: خیلی زیاد
ا.ت: تهیونگ پس می هی چی؟
تهیونگ: می هی چی؟
ا.ت: نمیخوای اونو بغل کنی؟ اون اومد جلوی در بخاطر تو
تهیونگ: ا.ت من چند بار قبل از به دنیا اومدنش هم بهت گفتم که من بچه دختر نمیخوام تو قبول نکردی
(می هی رو دیدم که همونجا جلوی در ایستاده بود و با حسرت و ناراحتی یه تهیونگ و سوهو نگاه میکرد رفتم و گرفتم بغلم)
ا.ت: تهیونگ اونم انسانه قلب داره با این فرق گذاشتنات داری قلبشو میشکونی
تهیونگ: هوم....
ا.ت: دخترم بیا بریم تو اتاق با هم بازی کنیم باشه؟
می هی: باشه
۱۶.۰k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.