عشقی در گذشته
عشقی در گذشته
ویو کوک
ا/ت و ته داشتن بازی میکردن
احساس میکنم که هنوز ی حسایی به
ا/ت دارم، نمیدونم چرا10 سال پیش این کارو کردم
پایان کوک ویو
ا/ت:یهو گوشیم زنگ خورد. منشی شرکتم توی آمریکا بود
علامت منشی ا/ت(*)
*خانوم ی مشکلی پیش اومده شرکت دی ال طرحمون رو کپی کرده(من دراوردی😂)
ا/ت:چی، من... من الان کره ام چطوری بیام اونجا الان
دوستم آلفرد رو میفرستم اونجا تا کمکت کنه
*چشم خانوم
ا/ت:اعصابم خورد بود و هیچی نمیگفتم
ته:ا/ت؟حالت خوبه؟
ا/ت:آ.. آره خوبم. میشه بریم؟
ته:آره، برو توی ماشین الان میام
ا/ت:ته کلید ماشینشو بهم داد و منم رفتم داخل ماشین نشستم تا بیاد
از زبان ته
فکر کنم حال ا/ت خوب نبود بهش گفتم بره توی ماشین که میام.
رفتم توی ماشین، ا/ت به کیوت ترین حالت ممکن خوابیده بود. دلم نیومد بیدارش کنم.
رسیدیم عمارت ا/ت رو براید استایل بغل کردم و گذاشتمش روی تخت. رفتم پایین و شام درست کردم
ته:آه بلاخره تموم شد. روی کاناپه نشستم که صدای اعضا رو شنیدم.....
ادامه در پارت بعد.....
دیگه هیچی به ذهنم نمیرسه که بنویسمم
ویو کوک
ا/ت و ته داشتن بازی میکردن
احساس میکنم که هنوز ی حسایی به
ا/ت دارم، نمیدونم چرا10 سال پیش این کارو کردم
پایان کوک ویو
ا/ت:یهو گوشیم زنگ خورد. منشی شرکتم توی آمریکا بود
علامت منشی ا/ت(*)
*خانوم ی مشکلی پیش اومده شرکت دی ال طرحمون رو کپی کرده(من دراوردی😂)
ا/ت:چی، من... من الان کره ام چطوری بیام اونجا الان
دوستم آلفرد رو میفرستم اونجا تا کمکت کنه
*چشم خانوم
ا/ت:اعصابم خورد بود و هیچی نمیگفتم
ته:ا/ت؟حالت خوبه؟
ا/ت:آ.. آره خوبم. میشه بریم؟
ته:آره، برو توی ماشین الان میام
ا/ت:ته کلید ماشینشو بهم داد و منم رفتم داخل ماشین نشستم تا بیاد
از زبان ته
فکر کنم حال ا/ت خوب نبود بهش گفتم بره توی ماشین که میام.
رفتم توی ماشین، ا/ت به کیوت ترین حالت ممکن خوابیده بود. دلم نیومد بیدارش کنم.
رسیدیم عمارت ا/ت رو براید استایل بغل کردم و گذاشتمش روی تخت. رفتم پایین و شام درست کردم
ته:آه بلاخره تموم شد. روی کاناپه نشستم که صدای اعضا رو شنیدم.....
ادامه در پارت بعد.....
دیگه هیچی به ذهنم نمیرسه که بنویسمم
۱۷.۰k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.