تکپارتی از جیمین وقتی پریودی درخواستی
تکپارتی از جیمین وقتی پریودی #درخواستی
از زبان ا٫ت
امروز بخواطر پریودیم دلم خیلی درد میکرد و نمی تونستم راه برم با هر قدم احساس حالت تهوع داشتم و دیگه راه نرفتم و روی مبل نشسته بودم
و جیمین هم سرکار بود طبق معمول رفته بود کمپانی و منم بی حرکت بودم و رنگم پریده بود سعی کردم راه برم و رسیدم به تخت خوابمون و دراز کشیدم و هیچی هم نخورده بودم و از صبح تا ۳ ظهر نتونستم راه برم و هرچقدر بلند می شدم بد تر میشد
از زبان جیمین
امروز طبق معمول کمپانی رفته بودم و جلسه داشتیم و منم یه ذره دیر شد تا برم خونه
و موقع پایان جلسه داشت میرسید و منم زیاد عجله داشتم برم به خونه و جلسه تموم شد سریع همه چیو جمع کردم و به سمت خونه حرکت کرده بودم و کلید رو انداختم تو در و در خونه رو باز کردم و دردم همه جا تاریک تاریک شده بود
جیمین: ا٫ت حتی فکرشم نکن که بخوای منو بترسونی
رفتم تو اتاق دیدم کف زمین افتاده سریع رفتم سمتش و بغلش کردم و بردمش بیمارستان و
چند دقیقه بعد
دکتر :ایشون خوب هستن فقط یه مشکلی داره
جیمین :چه مشکلی ؟
دکتر :ایشون بخواطر پریودی شدید دل درد داشتن
جیمین:آهان ممنون
ا٫ت رو بغل کردم و بردمش خونه و گذاشتمش روی تخت
جیمین:ا٫ت توخوبی؟
ا٫ت:آره من خوبم
جیمین : از وضعیتت باخبر شدم
ا٫ت:چه وضعیتی؟
جیمین :فهمیدم پریودی
ا٫ت:آهان
جیمین :دکتر گفت ۴ روز دیگه خوب میشی برای همین قرنتینه ای
ا٫ت:باشه
جیمین :آفرین
تمام ............... میدونم خیلی مزخرف شده بود ببخشید 🥲
از زبان ا٫ت
امروز بخواطر پریودیم دلم خیلی درد میکرد و نمی تونستم راه برم با هر قدم احساس حالت تهوع داشتم و دیگه راه نرفتم و روی مبل نشسته بودم
و جیمین هم سرکار بود طبق معمول رفته بود کمپانی و منم بی حرکت بودم و رنگم پریده بود سعی کردم راه برم و رسیدم به تخت خوابمون و دراز کشیدم و هیچی هم نخورده بودم و از صبح تا ۳ ظهر نتونستم راه برم و هرچقدر بلند می شدم بد تر میشد
از زبان جیمین
امروز طبق معمول کمپانی رفته بودم و جلسه داشتیم و منم یه ذره دیر شد تا برم خونه
و موقع پایان جلسه داشت میرسید و منم زیاد عجله داشتم برم به خونه و جلسه تموم شد سریع همه چیو جمع کردم و به سمت خونه حرکت کرده بودم و کلید رو انداختم تو در و در خونه رو باز کردم و دردم همه جا تاریک تاریک شده بود
جیمین: ا٫ت حتی فکرشم نکن که بخوای منو بترسونی
رفتم تو اتاق دیدم کف زمین افتاده سریع رفتم سمتش و بغلش کردم و بردمش بیمارستان و
چند دقیقه بعد
دکتر :ایشون خوب هستن فقط یه مشکلی داره
جیمین :چه مشکلی ؟
دکتر :ایشون بخواطر پریودی شدید دل درد داشتن
جیمین:آهان ممنون
ا٫ت رو بغل کردم و بردمش خونه و گذاشتمش روی تخت
جیمین:ا٫ت توخوبی؟
ا٫ت:آره من خوبم
جیمین : از وضعیتت باخبر شدم
ا٫ت:چه وضعیتی؟
جیمین :فهمیدم پریودی
ا٫ت:آهان
جیمین :دکتر گفت ۴ روز دیگه خوب میشی برای همین قرنتینه ای
ا٫ت:باشه
جیمین :آفرین
تمام ............... میدونم خیلی مزخرف شده بود ببخشید 🥲
۶.۴k
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.