عشق شیرین پارت ۱۱
یونا:
بدون توجه به جی هوپ رفتم بیرون که جین هم از اتاقش اومد بیرون
جین:به به صبح بخیر خوبی؟
یکی از ابرو هامو دادم بالا و رفتم زیر گوشش گفتم
یونا:واقعا متاسفم تو چرل دیشب این دوست گرامیت رو نبردی پیش خودت؟
جین:خب مامان میومد لو میرفتیم بعدشم شما زن شوهرید دیگه
دلیل رفتار های جین رو نمیدونستم مگه چیکارش کردم که باهام سرده و تیکه میندازه؟
یونا:ممنون که گفتی خیلی بدی جین خیلی
میخواستم برم پایین که از دستم گرفت
جین:خب خواهر عزیزم ....من نمیتونم رو حرف جی هوپ حرفی بزنم
یونا:نگو نمیتونم بگو جی هوپ رو از تو بیشتر دوست دارم
دستم رو از دستش کشیدم و رفتم پایین
رفتن اشپزخونه که مامان و بابا هم اونجا بودن
یونا:سلااام صبح بخیر
بابا:سلام بابا
مامان:سلام...جی هوپ کو؟
ای بابا انگار جی هوپو از من بیشتر دوست دارن
یونا:خوابیده....بیدارش نکردم....اخه خستس
مامان:زود برو صداش کن صبحونه بخوره
با حرص رفتم بالا و با هزار زحمت بیدارش کردم اقا پرو هنوز طلبکار بود چرا زود بیدارش کردم.....پرو
جی هوپ میخواست بره سرکار که مامان به زور نگهش داشت خونه
***&&&**
جی هوپ:
اه اه چقدر بدم میاد کسی تو کارم دخالت کنه....حیف نمیتونم چیزی بگم
زیر لب به یونا گفتم:پاشو حاضر شو بریم
یونا:وا کجا بریم من بعد از ظهر کار دارم
جی هوپ:وقتی چیزی میگم بگو چشم
یونا پوزخندی زد و رفت بالا
این دختر چقدر حرصم میدههه هوووف جی هوپ بیخیال دو سه ماه دیگه تموم میشه از دستش راحت میشم
من اماده بودم یوناهم اماده شد و اومد
ازشون حداحافظی کردیم و رفتیم بیرون
یونا:نگفتی میخوای منو کدوم جهنمی ببری
جی هوپ:شرکت کار دارم
یونا تک خنده ایی کرد و گفت:خسته نباشی جناب....من میگم اخه تو اهل گردش و تفریح نیستی
جی هوپ:هستم ولی با تو حال نمیکنم برم
یونا:منم با تو حال نمیکنم دوست که زیاد دارم.....یونگی،جنی،فیلیکس اوووف زیادن
با خشم نگاش کردم:یه درصد فک کنم بزارم باهاشون بری
یونا:چیه انتظار نداری وه قطع رابطه کنم
***&&&&***
یونا:
معلوم نیس این اسم هارو از کجا در اوردم فیلیکس کیه،جنی کیه؟هوووف حدا چون فقط حرصش بدم از خودم حرف در میارم
رسیدیم شرکت و رفتیم بالا
وقتی خواستیم بریم اتاق جی هوپ منشی با تعجب نگامون میکرد
دقتی برگشتم اون وختره رو دیدم که اونروز بغل جی هوپ بود اخم کردم
دختره با بغض اومد طرف جی هوپ:نام...نامزدته؟
جی هوپ اخم کرده:اره حالا برو اونور نایون
پس اسمش نایون هس....خر
به قیافه ی نایون دقت کردم خوشگل بود به جی هوپ هم میومد....خب....خوشبخت شن....به من چه
خواستم دستم رو از دست جی هوپ بکشم که محکم دستم رو نگه داشت
جی هوپ برگشت بهم گفت:عزیزم تو برو اتاق منم میام
ازخدا خواسته زود پریدم تو اتاق
بغضم گرفت....اه چرا روش حساس بودم؟
بعد چند دقیقه جی هوپ اومد داخل
اروم گفتم:مگه دوسش نداری؟
با تعجب گفت:کیو؟
گفتم:همین دختره....از چشماش معلوم بود دوست داره.....چرا قدرشو نمیدونی؟
رک کفت:به تو ربطی نداره
آهی کشیدم و چیزی نگفتم
(یک ماه بعد)
ادامه در پارت بعدیییی
بدون توجه به جی هوپ رفتم بیرون که جین هم از اتاقش اومد بیرون
جین:به به صبح بخیر خوبی؟
یکی از ابرو هامو دادم بالا و رفتم زیر گوشش گفتم
یونا:واقعا متاسفم تو چرل دیشب این دوست گرامیت رو نبردی پیش خودت؟
جین:خب مامان میومد لو میرفتیم بعدشم شما زن شوهرید دیگه
دلیل رفتار های جین رو نمیدونستم مگه چیکارش کردم که باهام سرده و تیکه میندازه؟
یونا:ممنون که گفتی خیلی بدی جین خیلی
میخواستم برم پایین که از دستم گرفت
جین:خب خواهر عزیزم ....من نمیتونم رو حرف جی هوپ حرفی بزنم
یونا:نگو نمیتونم بگو جی هوپ رو از تو بیشتر دوست دارم
دستم رو از دستش کشیدم و رفتم پایین
رفتن اشپزخونه که مامان و بابا هم اونجا بودن
یونا:سلااام صبح بخیر
بابا:سلام بابا
مامان:سلام...جی هوپ کو؟
ای بابا انگار جی هوپو از من بیشتر دوست دارن
یونا:خوابیده....بیدارش نکردم....اخه خستس
مامان:زود برو صداش کن صبحونه بخوره
با حرص رفتم بالا و با هزار زحمت بیدارش کردم اقا پرو هنوز طلبکار بود چرا زود بیدارش کردم.....پرو
جی هوپ میخواست بره سرکار که مامان به زور نگهش داشت خونه
***&&&**
جی هوپ:
اه اه چقدر بدم میاد کسی تو کارم دخالت کنه....حیف نمیتونم چیزی بگم
زیر لب به یونا گفتم:پاشو حاضر شو بریم
یونا:وا کجا بریم من بعد از ظهر کار دارم
جی هوپ:وقتی چیزی میگم بگو چشم
یونا پوزخندی زد و رفت بالا
این دختر چقدر حرصم میدههه هوووف جی هوپ بیخیال دو سه ماه دیگه تموم میشه از دستش راحت میشم
من اماده بودم یوناهم اماده شد و اومد
ازشون حداحافظی کردیم و رفتیم بیرون
یونا:نگفتی میخوای منو کدوم جهنمی ببری
جی هوپ:شرکت کار دارم
یونا تک خنده ایی کرد و گفت:خسته نباشی جناب....من میگم اخه تو اهل گردش و تفریح نیستی
جی هوپ:هستم ولی با تو حال نمیکنم برم
یونا:منم با تو حال نمیکنم دوست که زیاد دارم.....یونگی،جنی،فیلیکس اوووف زیادن
با خشم نگاش کردم:یه درصد فک کنم بزارم باهاشون بری
یونا:چیه انتظار نداری وه قطع رابطه کنم
***&&&&***
یونا:
معلوم نیس این اسم هارو از کجا در اوردم فیلیکس کیه،جنی کیه؟هوووف حدا چون فقط حرصش بدم از خودم حرف در میارم
رسیدیم شرکت و رفتیم بالا
وقتی خواستیم بریم اتاق جی هوپ منشی با تعجب نگامون میکرد
دقتی برگشتم اون وختره رو دیدم که اونروز بغل جی هوپ بود اخم کردم
دختره با بغض اومد طرف جی هوپ:نام...نامزدته؟
جی هوپ اخم کرده:اره حالا برو اونور نایون
پس اسمش نایون هس....خر
به قیافه ی نایون دقت کردم خوشگل بود به جی هوپ هم میومد....خب....خوشبخت شن....به من چه
خواستم دستم رو از دست جی هوپ بکشم که محکم دستم رو نگه داشت
جی هوپ برگشت بهم گفت:عزیزم تو برو اتاق منم میام
ازخدا خواسته زود پریدم تو اتاق
بغضم گرفت....اه چرا روش حساس بودم؟
بعد چند دقیقه جی هوپ اومد داخل
اروم گفتم:مگه دوسش نداری؟
با تعجب گفت:کیو؟
گفتم:همین دختره....از چشماش معلوم بود دوست داره.....چرا قدرشو نمیدونی؟
رک کفت:به تو ربطی نداره
آهی کشیدم و چیزی نگفتم
(یک ماه بعد)
ادامه در پارت بعدیییی
۷.۴k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.