Season2
Season2
part3
ـــــــــــــــــ
رفتم تو کلاس که دیدم یه دختره سر میز منه
ناهی:کاری داشتی اینجا
یون بیول: نه
اومد یهو موهامو کشید جیغ زدم
یون بیول: چرا وانمود میکنی از من خوشگلتری و پولدار تری
ناهی: من کی وانمود کردم
یدونه میخواست بزنه تو صورتم که هیونجین دستشو گرفت
(فلش بک)
(ویو هیونجین)
داشتم میرفتم توی کلاس که دیدم یون بیول موهای ناهی رو کشید میخواست بزنتش که دستشو گرفتم
ـــــــــــ
(ویو ناهی)
هیونجین
نزاشت منو بزنه اخه نمیدونه اصلن من کیم چرا ازم دفاع کرد
هیونجین: ناهی خوبی
ناهی: اره مرسی
داشتم میرفتم که هیونجین گفت: ناهی یه لحظه وایستا
ناهی: بله
هیونجین: توخیلی شبیه یه دختری
ناهی: شبیه کی
هیونجین: اون جایی که میبینی روش گله هیچکسیم روش نشسته
ناهی: خب
هیونجین: قبلن یه دختری به اسم نابی میشست روش ولی الان مرده
ناهی: اها
هیونجین: میخواستم بگم تو خیلی شبیه اونی من دیوونه وار عاشق نابی
بودم تا وقتی که کشتنش هنوزم عاشقشم ولی تو خیلی شبیهشی
ناهی: اها باشه
سریع رفتم بیرون سوشی رو هم برداشتم
یونا منتظرمن بود
ناهی: ببخشید سوشی رو پیدا نمیکردم
یونا: اشکال نداره بیا بخوریم زنگ بعد زنگ اخره میگم میای باهم بریم بیرون
ناهی:نمیتونم رانندم باید بیاد دنبالم منو ببره خونه
یونا: خب بیا شمارمو بهت بدم
ناهی: باشه
یونا: وبسایت مدرسه رو هم باید داشته باشی
یونا: توی گروهی که با سوجین و جوکیونگ و سوآه و سومی و لیا و لیسا
زدیم هم عضوت میکنم
ناهی: عضو کن
یونا: عضو شدی اوه چه پروفایلی داری
ناهی: مرسی
(زنگ کلاس)
ناهی: ببخشید میشه برم دستشویی
معلم:برو
پشت سر من هیونجینم
اومد
هیونجین:میشه شمارتو بدی
ناهی: نه
هیونجین: چرا
ناهی: برو از وبسایت مدرسه بردار شمارمو از گروه کلاسیمون بردار
هیونجین: باشه
رفتم تو کلاس
یونا: هی ناهی چه اتفاقی افتاد
ناهی: هیچی
یونا: نه نفهمیدی میگم چه اتفاق جالبی افتاد
ناهی: هیچی
یونا: باشه
(زنگ خونه)
یونا: ناهی خدافظ
ناهی: خدافظ
رفتم سوار شدم
گوشیم چندبار صدا داد
گروه دخترا بود
(چتای گروه)
سومی: یونا کیو عضو کردی
یونا: حدس بزنین
سوجین: رونا
لیا: یون بیول
یونا: هیچکدوم از اینا نیست
یونا: آن ناهی رو عضو کردن
سوجین: جون منن دروغ نگو
یونا:آره
سوجین: فکر نکنم اون از اینایی باشه که چت کنه
یونا:اره من فقط دوست داشتم تو گروه باشه
سوجین: خیلی دوست دارم حرف بزنه
سوآه: وایی پروفایلشوو
سوجین: پروفایل کی
سوآه: ناهی با یونیفرم مدرسه خودمون گرفته
سوجین: عه اره
چیزی نگفتم تو گروه
گروهو بستم اومدم بیرون
رسیدم خونه
درو باز کردم
ناهی:سلام
کسی نیست خونه دیدم یه یادداشت روی یخچاله
یادداشت:
ناهی رسیدی خونه
میتونی با دوستات بری بیرون
ــــــپایان
part3
ـــــــــــــــــ
رفتم تو کلاس که دیدم یه دختره سر میز منه
ناهی:کاری داشتی اینجا
یون بیول: نه
اومد یهو موهامو کشید جیغ زدم
یون بیول: چرا وانمود میکنی از من خوشگلتری و پولدار تری
ناهی: من کی وانمود کردم
یدونه میخواست بزنه تو صورتم که هیونجین دستشو گرفت
(فلش بک)
(ویو هیونجین)
داشتم میرفتم توی کلاس که دیدم یون بیول موهای ناهی رو کشید میخواست بزنتش که دستشو گرفتم
ـــــــــــ
(ویو ناهی)
هیونجین
نزاشت منو بزنه اخه نمیدونه اصلن من کیم چرا ازم دفاع کرد
هیونجین: ناهی خوبی
ناهی: اره مرسی
داشتم میرفتم که هیونجین گفت: ناهی یه لحظه وایستا
ناهی: بله
هیونجین: توخیلی شبیه یه دختری
ناهی: شبیه کی
هیونجین: اون جایی که میبینی روش گله هیچکسیم روش نشسته
ناهی: خب
هیونجین: قبلن یه دختری به اسم نابی میشست روش ولی الان مرده
ناهی: اها
هیونجین: میخواستم بگم تو خیلی شبیه اونی من دیوونه وار عاشق نابی
بودم تا وقتی که کشتنش هنوزم عاشقشم ولی تو خیلی شبیهشی
ناهی: اها باشه
سریع رفتم بیرون سوشی رو هم برداشتم
یونا منتظرمن بود
ناهی: ببخشید سوشی رو پیدا نمیکردم
یونا: اشکال نداره بیا بخوریم زنگ بعد زنگ اخره میگم میای باهم بریم بیرون
ناهی:نمیتونم رانندم باید بیاد دنبالم منو ببره خونه
یونا: خب بیا شمارمو بهت بدم
ناهی: باشه
یونا: وبسایت مدرسه رو هم باید داشته باشی
یونا: توی گروهی که با سوجین و جوکیونگ و سوآه و سومی و لیا و لیسا
زدیم هم عضوت میکنم
ناهی: عضو کن
یونا: عضو شدی اوه چه پروفایلی داری
ناهی: مرسی
(زنگ کلاس)
ناهی: ببخشید میشه برم دستشویی
معلم:برو
پشت سر من هیونجینم
اومد
هیونجین:میشه شمارتو بدی
ناهی: نه
هیونجین: چرا
ناهی: برو از وبسایت مدرسه بردار شمارمو از گروه کلاسیمون بردار
هیونجین: باشه
رفتم تو کلاس
یونا: هی ناهی چه اتفاقی افتاد
ناهی: هیچی
یونا: نه نفهمیدی میگم چه اتفاق جالبی افتاد
ناهی: هیچی
یونا: باشه
(زنگ خونه)
یونا: ناهی خدافظ
ناهی: خدافظ
رفتم سوار شدم
گوشیم چندبار صدا داد
گروه دخترا بود
(چتای گروه)
سومی: یونا کیو عضو کردی
یونا: حدس بزنین
سوجین: رونا
لیا: یون بیول
یونا: هیچکدوم از اینا نیست
یونا: آن ناهی رو عضو کردن
سوجین: جون منن دروغ نگو
یونا:آره
سوجین: فکر نکنم اون از اینایی باشه که چت کنه
یونا:اره من فقط دوست داشتم تو گروه باشه
سوجین: خیلی دوست دارم حرف بزنه
سوآه: وایی پروفایلشوو
سوجین: پروفایل کی
سوآه: ناهی با یونیفرم مدرسه خودمون گرفته
سوجین: عه اره
چیزی نگفتم تو گروه
گروهو بستم اومدم بیرون
رسیدم خونه
درو باز کردم
ناهی:سلام
کسی نیست خونه دیدم یه یادداشت روی یخچاله
یادداشت:
ناهی رسیدی خونه
میتونی با دوستات بری بیرون
ــــــپایان
۶.۷k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.