𝐏𝐚𝐫𝐭⁸

ویو فلیکس:
سفارش کیک توت فرنگی داشتیم و کیک آماده ها هم تموم شده بود
کیک رو سپردن به من ولی اصلا نمیتونم کیک درست کنم.
رفتم تو اینترنت سرچ کردم
_اول باید دوتا تخم مرغ برداریم و....
(۱ ساعت بعد)
از فر درش آوردم
و بردم نمیدونستم خوب شده بود یا نه
نمیتونستم تستش کنم چون کامل بود کلا وضعیت بد بود
*خب دیگه فلیکس میتونی بری خونه
_اما تمیز کاری
*یکی از کارکنا انجام میده
_باشه(نا مطمئن) پس...من ....می..رم
*به سلامت
_(لبخند) آهان راستی
*هوم؟
_میشه دستمزد سه ماهم رو بدید؟
*عااا خب این سه ماه باید بیشتر کار کنیا
_اوکیه
*باش فردا بهت میدم
_ممنون
پیش بندم رو در آوردم و رفتم خونه
مطمئنم کیکه خوب شده بود ولی نمیدونم
فکرم رو در گیر نکردم و در خونه رو باز کردم
راوی:
×سلاممم
پرید تو بغل فلیکس
_سلام خانم کوچولو
گشنه ای؟
×اوهوم(کیوتتت)
_نودل میخوای؟
×عالیه
_خب بزار ببینم داریم یا نه
×باش
فلیکس رفت سمت آشپزخونه و شروع کرد به نودل درست کردن
(۱۵ دقیقه بعد)
ویو فلیکس)
_نودل آمادست
گذاشتموش روی میز کوچیک بینمون(بین خواهرش و خودش)
_خب میل کن
×(لبخند)
(فردا صبح)
(صدای آلارم گوشی)
با صدای لعنتی آلارم بیدار شدم و خاموشش کردم رفتم حموم یه دوش 15 مینی گرفتم.لباس فرمم رو پوشیدم و موهام رو شونه زدم و بعد از صبحانه با خواهرم رفتیم مدرسه.
رسیدیم و دوباره راهمون جدا شد.
×بایی
_(دست تکون دادن)
رفتم تو کلاس.
(فک کنم علامت یون سو ÷ بود فک کنممم)
÷سلامم
_سلام
نشستم رو صندلی
_چطوری؟
÷خوبم
_خوبه
داشتم کتابای زنگ اول رو در می‌آوردم که یهو...
(ادامه در پارت بعدی)
دوستان این پارت اتفاق خاصی نداشت اما پارت بعدی خوبه:>