فیک همسر کوک 16
و فیلم گذاشتن نگاه کردن و یهو کوک دید روزی خوابه تلوزیون رو بست و روزی براید استایل بغل کرد و گذاشتش روی تخت و خودشم رفت و دستشو پشتش حلقه کرد و سفت بغلش کرد
ساعت8صبح
از زبون روزی دیدم کوک خوابه گفتم زود برم پایین صبحانه درست کنم. میخواستم برم دید که کوک نمیزاره
روزی: کوک ولم کن
فهمیدم که خوابه
از زبون روزی
از پشت بغلم کرده بود و بزور از بغلش در اومدم طوری که بیدار نشه
رفتم پایین و درحال صبحانه درست کردن بودم دیدم دستی دور کمرم حلقه شد برگشتم دیدم کوکه
کوک: اوووو عشقم چی درست کرده
روزی: صبحانه درست کرده
کوک یه لبخند زد
روزی: صبحانه حاضره
نشستن سر میز
بعد صبحانه
کوک: میای بریم بیرون
روزی: کی؟
کوک: ساعت5خوبه؟
روزی: آره
کوک: پس هرکی زود تر حاضر شد
روزی و کوک با عجله رفتن به سمت حمام
روزی: اول من
کوک: نه اول من
روزی: پس....
کوک: باشه
باهم سنگ کاغذ قیچی زدن و کوک برد
روزی: جهنم
و رفت تو اتاقش و لباس بیرونش رو انتخاب کرد که تنها کارش بعد حموم اینه که موهاشو خشک کنه و آرایش کنه
کوک اومد بیرون و روزی بدو بدو رفت تو حموم
5دقیقه بعد
روزی دوید بیرون و رفتن آب بدنشو گرفت و موهاشو خشک کرد و لباسشو پوشید و آرایشم کرد رفت پایین و انگار اون اول شده
روزی: تمام«یکم بلند»
کوک: اهه
روزی: خب حالا اگر تو میبردی چی از من می خواستی؟
کوک: 20راند😂
روزی خجالت زده: ول کن بریم
رفتن بیرون و سوار ماشین شدن
کوک: خجالت کشیدی؟
روزی: ن«با لحن خجالت»
کوک: باشه
قسمت 16تمام شد..
ساعت8صبح
از زبون روزی دیدم کوک خوابه گفتم زود برم پایین صبحانه درست کنم. میخواستم برم دید که کوک نمیزاره
روزی: کوک ولم کن
فهمیدم که خوابه
از زبون روزی
از پشت بغلم کرده بود و بزور از بغلش در اومدم طوری که بیدار نشه
رفتم پایین و درحال صبحانه درست کردن بودم دیدم دستی دور کمرم حلقه شد برگشتم دیدم کوکه
کوک: اوووو عشقم چی درست کرده
روزی: صبحانه درست کرده
کوک یه لبخند زد
روزی: صبحانه حاضره
نشستن سر میز
بعد صبحانه
کوک: میای بریم بیرون
روزی: کی؟
کوک: ساعت5خوبه؟
روزی: آره
کوک: پس هرکی زود تر حاضر شد
روزی و کوک با عجله رفتن به سمت حمام
روزی: اول من
کوک: نه اول من
روزی: پس....
کوک: باشه
باهم سنگ کاغذ قیچی زدن و کوک برد
روزی: جهنم
و رفت تو اتاقش و لباس بیرونش رو انتخاب کرد که تنها کارش بعد حموم اینه که موهاشو خشک کنه و آرایش کنه
کوک اومد بیرون و روزی بدو بدو رفت تو حموم
5دقیقه بعد
روزی دوید بیرون و رفتن آب بدنشو گرفت و موهاشو خشک کرد و لباسشو پوشید و آرایشم کرد رفت پایین و انگار اون اول شده
روزی: تمام«یکم بلند»
کوک: اهه
روزی: خب حالا اگر تو میبردی چی از من می خواستی؟
کوک: 20راند😂
روزی خجالت زده: ول کن بریم
رفتن بیرون و سوار ماشین شدن
کوک: خجالت کشیدی؟
روزی: ن«با لحن خجالت»
کوک: باشه
قسمت 16تمام شد..
۴.۴k
۰۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.