سریع از اون خیابون فرار کردم و رسیدم به خونه درو باز کردم
سریع از اون خیابون فرار کردم و رسیدم به خونه درو باز کردم و رفتم داخل و پشت در نشستم و نفس عمیقی کشیدم بعدش بلند شدم و کلفشنم رو دمدر آویزون کردم و رفتم تو اتاق کیفم رو گذاشتم تو کمد و لباسام رو عوض کردم
و بعد کیفم رو روی میز خالی کردم و باید درسامو میخوندم
یک ساعت بعد*
درسامو خوندم و رفتم ناهار خوردم و یه چرخی تو اینستا زدم و یادم افتاد که میخواستم اون نقاشی رو تکمیل کنم رفتم سراغ نقاشی و کشیدم که کار به ساعت ۹ کشید
رفتم دندونامو مسواک کردم و کفه مرگم رو گذاشتم
پرش زمانی به فردا
بلند شدم لباسامو پوشیدم و موهام رو شونه کردم و رژ زدم و کیفم رو گرفتم و یه کاپوچینو خوردم و رفتم سوار تاکسی شدم که یه مرده پیشم نشسته بود لباس پوشیدنش شبیه اون مردی که دیروز دیدمش بود ولی اهمیتی ندادم و رسیدم به دانشگاه و سریع رفتم پیش کلاس و در زدم
استاد. بیا تو دخترم
رفتم داخل که همه ی پسرا بهم نگاه کردن اهمیتی ندادم و رفتم رو تک صندلی نشستم(کسایی که تک صندلی میشینن دستا بالا✋️)
و...
و بعد کیفم رو روی میز خالی کردم و باید درسامو میخوندم
یک ساعت بعد*
درسامو خوندم و رفتم ناهار خوردم و یه چرخی تو اینستا زدم و یادم افتاد که میخواستم اون نقاشی رو تکمیل کنم رفتم سراغ نقاشی و کشیدم که کار به ساعت ۹ کشید
رفتم دندونامو مسواک کردم و کفه مرگم رو گذاشتم
پرش زمانی به فردا
بلند شدم لباسامو پوشیدم و موهام رو شونه کردم و رژ زدم و کیفم رو گرفتم و یه کاپوچینو خوردم و رفتم سوار تاکسی شدم که یه مرده پیشم نشسته بود لباس پوشیدنش شبیه اون مردی که دیروز دیدمش بود ولی اهمیتی ندادم و رسیدم به دانشگاه و سریع رفتم پیش کلاس و در زدم
استاد. بیا تو دخترم
رفتم داخل که همه ی پسرا بهم نگاه کردن اهمیتی ندادم و رفتم رو تک صندلی نشستم(کسایی که تک صندلی میشینن دستا بالا✋️)
و...
۱۷.۶k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.