شـآ★پرك ٯلـبم
شـآ★پرك ٯلـبم
ℳ𝒪𝒯ℋ ℳ𝒴 ℋℰ𝒜ℛ𝒯
پــآرت:𝟏𝟐
بخش:𝟎 𝟏
ما دوباره از هم جدا شدیم،اما ایندفعه همه خاطراتمون همراهمونن!
آیا این سرنوشتـه؟
اما این بی انصافی نیست؟
این سرنوشت،بی انصافی نیست؟
او نور من بود.
او غروب من بود.
خشن اما مهربان.
با آرامش در تاریکی غرق شده بود.
من میتونم آرزو کنم که ما تا همیشه باهم باشیم
اما اینجوری یک نفر دیگه مجبور میشه با معشوقش برای همیشه خداحافظی کنه))
نمیخوام همچین آرزویی برای کسی بکنم.
⏝ ⏝ ⏝ ⏝★ ⏝ ⏝ ⏝ ⏝
"جونگکوک"
میتونم...میتونم براش نامه بنویسم؟
یه نامه کوچیک بهش آسیبی نمیزنه نه؟
معلومه که نه،با یه نامه که چیزی نمیشه!
پس،کاغذ و قلمم رو برداشتم و شروع کردم به نوشتن:
_دارمبــرایتـومینـویســمعــزیزتـرین.
با یک قلمِ شکسته و قلبِ ویران، میبینی؟
اینبار پیله ی پروانه ی عشق ما باز نشد.
با امیدِ پرواز توی پیله مرد و لذت پر زدن و نچشید.
داستان من و تو، داستان خواستن و نرسیدنه.
داستانِ یکی بود و یکی نبوده.
تو از همون اول نبودی، من چطور میدیدمت؟
چطور خیال میکردم تویِ بیوجود کنارمی؟
قلمم تلخ شده است
جوهرش درد است، با انگشتانی زخمی نوشته میشود و در آخر کلماتش برای تو جان میدهند..
مـامـجنـونهـایـیشـدیـم؛
که دور و نزدیک بودنمون فرقی بحالمان نداشت، روز به روز، ثانیه به ثانیه، لحظه به لحظه قلب هایمان عاشق تر از قبل میشد و درد بیشتری میکشید، عزیزکرده..من این درد رو به جون میخرم تا بیشتر عاشقت بشم. دردی که از طرف تو باشه درد نیست، عشقه!
تو زیباترین گناه منی عزیز کرده..
و من حاضرم بخاطر این گناه تا همیشه توی قلبت زندانی بشم!
ای کاش از دیدِ من به خودت نگاه میکردی هایری شی، اونوقت میفهمیدی تو چه فرشتهی مهربونی هستی که با تمام سختیهاش قلبش رو به قلبم دوخت. اونوقت میفهمیدی چرا اینقدر برای من ارزشمندی!
شیرینک، من فقط یک جان دارم،آن هم فدایِ خندههای معصومانهی تو!
صـدایخنـدههایشـیرینـتروشـنیـدی؟
صدای خندت سمفونیِ گمشدهی روحمه..
وقتی میخندی ناخودآگاه منم میخندم.
منی که از سنگ بودم با خنده ی ینفر میخندم
درباره نفسات نگفتم؟ که چجوری ارومم میکنن؟ راجب چشمای افسونگرت بهت گفتم؟ یا عطر گیرات..
ℳ𝒪𝒯ℋ ℳ𝒴 ℋℰ𝒜ℛ𝒯
پــآرت:𝟏𝟐
بخش:𝟎 𝟏
ما دوباره از هم جدا شدیم،اما ایندفعه همه خاطراتمون همراهمونن!
آیا این سرنوشتـه؟
اما این بی انصافی نیست؟
این سرنوشت،بی انصافی نیست؟
او نور من بود.
او غروب من بود.
خشن اما مهربان.
با آرامش در تاریکی غرق شده بود.
من میتونم آرزو کنم که ما تا همیشه باهم باشیم
اما اینجوری یک نفر دیگه مجبور میشه با معشوقش برای همیشه خداحافظی کنه))
نمیخوام همچین آرزویی برای کسی بکنم.
⏝ ⏝ ⏝ ⏝★ ⏝ ⏝ ⏝ ⏝
"جونگکوک"
میتونم...میتونم براش نامه بنویسم؟
یه نامه کوچیک بهش آسیبی نمیزنه نه؟
معلومه که نه،با یه نامه که چیزی نمیشه!
پس،کاغذ و قلمم رو برداشتم و شروع کردم به نوشتن:
_دارمبــرایتـومینـویســمعــزیزتـرین.
با یک قلمِ شکسته و قلبِ ویران، میبینی؟
اینبار پیله ی پروانه ی عشق ما باز نشد.
با امیدِ پرواز توی پیله مرد و لذت پر زدن و نچشید.
داستان من و تو، داستان خواستن و نرسیدنه.
داستانِ یکی بود و یکی نبوده.
تو از همون اول نبودی، من چطور میدیدمت؟
چطور خیال میکردم تویِ بیوجود کنارمی؟
قلمم تلخ شده است
جوهرش درد است، با انگشتانی زخمی نوشته میشود و در آخر کلماتش برای تو جان میدهند..
مـامـجنـونهـایـیشـدیـم؛
که دور و نزدیک بودنمون فرقی بحالمان نداشت، روز به روز، ثانیه به ثانیه، لحظه به لحظه قلب هایمان عاشق تر از قبل میشد و درد بیشتری میکشید، عزیزکرده..من این درد رو به جون میخرم تا بیشتر عاشقت بشم. دردی که از طرف تو باشه درد نیست، عشقه!
تو زیباترین گناه منی عزیز کرده..
و من حاضرم بخاطر این گناه تا همیشه توی قلبت زندانی بشم!
ای کاش از دیدِ من به خودت نگاه میکردی هایری شی، اونوقت میفهمیدی تو چه فرشتهی مهربونی هستی که با تمام سختیهاش قلبش رو به قلبم دوخت. اونوقت میفهمیدی چرا اینقدر برای من ارزشمندی!
شیرینک، من فقط یک جان دارم،آن هم فدایِ خندههای معصومانهی تو!
صـدایخنـدههایشـیرینـتروشـنیـدی؟
صدای خندت سمفونیِ گمشدهی روحمه..
وقتی میخندی ناخودآگاه منم میخندم.
منی که از سنگ بودم با خنده ی ینفر میخندم
درباره نفسات نگفتم؟ که چجوری ارومم میکنن؟ راجب چشمای افسونگرت بهت گفتم؟ یا عطر گیرات..
۵.۵k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.