طول روز خودم را گرم هیچ و پوچ زندگی می کنم . خودم را مجبو
طول روز خودم را گرم هیچ و پوچ زندگی میکنم . خودم را مجبور میکنم تا محو قسمت پر لیوان زندگیام شوم . حواسم را پرت از تمام نداشتههایم میکنم . به نبودنِ فلان آدمِ عزیز ك روزی در زندگیام عشق به راه انداخت ، فکر نمیکنم . به چشم هایش ، به دست هاش ، به آغوشش ، به قول هایش ، به قرار هایش ، به هیچکدام فکر نمیکنم . خودم را گرم هرچیزی میکنم تا این فکر افسارگسیختهام ، راه گُم نکند و وارد جادهی خیال شود . فیلِ بی قرار افکارم را به بند میکشم تا یاد هندوستان نکند . در طول روز خودم را به هر دری میزنم تا یادم برود آشفتهام ، تا یادم برود تنهایی فرسودهام کرده است ، تا یادم برود سالهاست خودم را یادم رفته است اما ، اما همین ك عقربهی بزرگ ، عقربهی کوچک را بغل میکند ، دیگر نمیتوانم شبیه انسان های متمدن ، به آیندهی نامعلومم خوشبین باشم . هرشب حوالی همین ساعت ها ، لشکریانی متشکل از تنهایی و افسردگی برای نابودیام به شب ملحق میشوند و مرا در ذهنم به قتل میرسانند و خبرش را در سیاهیِ بامداد ، به قلبم میدهند :)'🌓'🌚!'
#نیمهی_ماه 🌙
#عین_شین_قاف
#طُ
#نیمهی_ماه 🌙
#عین_شین_قاف
#طُ
۸.۱k
۲۳ دی ۱۴۰۲