Parte11های ببخشید دیر کردم میدونم که تودلتون بهم فوحش نمیگین(الکی)
تودلم گفتم اخر کار خودشو کرد که دیگه هیچی حس نکردم
..............
_عطرمو از کشوه میرکنسول دراوردم باهاش یه دوش گرفتم دوباره یاد دیشب افتادم میدونم بهش بد کردم ولی این تنها راهیه که میتونم پیش خودم نگهش دارم ولی الان تنها چیزی که به ذهنم میرسه اینع که نباید دوسش داشته باشم
+چشامو باز کردم تنم به خاطر ضربه های شلاق میسوخت از درد نمیتونستم تکون بخورم به زور پتو رو کنار زدم که با پتوی خونی مواجه شدم از بین پاهام خون میبارید(خووووالان چجوری خون میباره..... ولش ازشگفتایه عالمع)ازدرد چشامو بستم که گوله های اشگ ازگونم روی پاهای زخمیم میبارید
نمیتونستم تکون بخورم که صدای تق تق دراومد اشکامو پاک کردمو ازترس اینکه اون یارو باشع خودمو زدم به خواب
همینطوری چند مینی بهدر میزد اخر که مطمئن شد خوابم خودش درو باز کرد
#خانمممم خانم
+چشامو باز کردم رومو برگردوندم که نگاش کنم انگار یه بچه ۳سالم که پدرو مادرشد گم کردو الان هیچی واسه خوردن نداره میدونستم از نگاش بففهمم که دلش برام سوخته ازخجالت روموطرف مخالفش کردم که لب زد:من هانا هستم ارباب گفتن بیام ببینم چیزی لازم ندارین واینکهه.....
+هع( نیشخند)
.......
توی وان نشته بودم اب سرد یکم دردمو کم میکرد دوباره یاد دیشب افتادم که گریم گرفت
تصمیم گرفتم کمتربهش فکرکنم ازوان اومدم بیرونو خودمو شستم روی تخت نشتم که هانا اومدو زخمامو برا بست ویه پد برام اوردلباسامو پوشیدم میدونستم دلیل این خونریزی پریود شدن نیست
بااینکه چند ساعت گذشته ولی بازم خونریزی کمتر نشده بود
.......
#اقا همینطور که گفتین انجام شد
_حالش خوبع
#آمممم قابل تحملع
_خوبع مواظبش باش
#چشمممم
_گوشیو قطع کردم نمیدونم چرا دلم واسه یه دختر میسوزه اینم مثل هرزه های دیگه ولی فرقش اینکه بقیه التماس میکنن که فقط یه شب باهاشو باشم ولی این دختر التماس میکنع که رهاش کنم
اوففففف ازخستگی سرمو گذاشتم رو میز
#تق تق میشع بیام تو
+بیا تو
#براتون صبحونه اوردم خانم
+ممنون ولی میل ندارم
#ولی اقا گفتن اگه بفهمن شما نخوردین منو تنبیه میکننن
+اوففففف باشع بیار بزار اینجا
+اخخخ
#تکون نخورین اشغال کثافت گوزینه ی تخمی بی اعصاب ببین باهات چیکار کرده ک و ن هینننننننننتنن
+دیدم یکسره داره بهش فوحش میده که هیییینننیییی کشید و دستشو گذاشت رو دهنش چشاش چهارتا شد
+چیشده
#خانم میشع به کسی نگیینننن که به اقا فوحش دادم اگه کسی بفهمع با فوحش یکسان میشم
+خندم گرفت گفتم باشع به کسی نمی گم
#باشع ممنون میتونم برم ولی اگه حوصلتون سر رفته من اینجاماا ااهم اینکه پیش شما میتوننم باشم که یکم اختلات کنیم همین که دورو برشو نگاه کرد اومد دم گوشم گفت هم اینکه یکم از زیر کار دربرم به خدااا جونممم درمیاددد ۲۵ساعته این زنننعععع دم گوشم زررر میزانع به خدااادیگععع!!!
+هااعععع باز چیشده
#آییییی من کی بتونم این دهن صاحاب مردع رو بگیرم
+خندم گرفت گفتم
..............
_عطرمو از کشوه میرکنسول دراوردم باهاش یه دوش گرفتم دوباره یاد دیشب افتادم میدونم بهش بد کردم ولی این تنها راهیه که میتونم پیش خودم نگهش دارم ولی الان تنها چیزی که به ذهنم میرسه اینع که نباید دوسش داشته باشم
+چشامو باز کردم تنم به خاطر ضربه های شلاق میسوخت از درد نمیتونستم تکون بخورم به زور پتو رو کنار زدم که با پتوی خونی مواجه شدم از بین پاهام خون میبارید(خووووالان چجوری خون میباره..... ولش ازشگفتایه عالمع)ازدرد چشامو بستم که گوله های اشگ ازگونم روی پاهای زخمیم میبارید
نمیتونستم تکون بخورم که صدای تق تق دراومد اشکامو پاک کردمو ازترس اینکه اون یارو باشع خودمو زدم به خواب
همینطوری چند مینی بهدر میزد اخر که مطمئن شد خوابم خودش درو باز کرد
#خانمممم خانم
+چشامو باز کردم رومو برگردوندم که نگاش کنم انگار یه بچه ۳سالم که پدرو مادرشد گم کردو الان هیچی واسه خوردن نداره میدونستم از نگاش بففهمم که دلش برام سوخته ازخجالت روموطرف مخالفش کردم که لب زد:من هانا هستم ارباب گفتن بیام ببینم چیزی لازم ندارین واینکهه.....
+هع( نیشخند)
.......
توی وان نشته بودم اب سرد یکم دردمو کم میکرد دوباره یاد دیشب افتادم که گریم گرفت
تصمیم گرفتم کمتربهش فکرکنم ازوان اومدم بیرونو خودمو شستم روی تخت نشتم که هانا اومدو زخمامو برا بست ویه پد برام اوردلباسامو پوشیدم میدونستم دلیل این خونریزی پریود شدن نیست
بااینکه چند ساعت گذشته ولی بازم خونریزی کمتر نشده بود
.......
#اقا همینطور که گفتین انجام شد
_حالش خوبع
#آمممم قابل تحملع
_خوبع مواظبش باش
#چشمممم
_گوشیو قطع کردم نمیدونم چرا دلم واسه یه دختر میسوزه اینم مثل هرزه های دیگه ولی فرقش اینکه بقیه التماس میکنن که فقط یه شب باهاشو باشم ولی این دختر التماس میکنع که رهاش کنم
اوففففف ازخستگی سرمو گذاشتم رو میز
#تق تق میشع بیام تو
+بیا تو
#براتون صبحونه اوردم خانم
+ممنون ولی میل ندارم
#ولی اقا گفتن اگه بفهمن شما نخوردین منو تنبیه میکننن
+اوففففف باشع بیار بزار اینجا
+اخخخ
#تکون نخورین اشغال کثافت گوزینه ی تخمی بی اعصاب ببین باهات چیکار کرده ک و ن هینننننننننتنن
+دیدم یکسره داره بهش فوحش میده که هیییینننیییی کشید و دستشو گذاشت رو دهنش چشاش چهارتا شد
+چیشده
#خانم میشع به کسی نگیینننن که به اقا فوحش دادم اگه کسی بفهمع با فوحش یکسان میشم
+خندم گرفت گفتم باشع به کسی نمی گم
#باشع ممنون میتونم برم ولی اگه حوصلتون سر رفته من اینجاماا ااهم اینکه پیش شما میتوننم باشم که یکم اختلات کنیم همین که دورو برشو نگاه کرد اومد دم گوشم گفت هم اینکه یکم از زیر کار دربرم به خدااا جونممم درمیاددد ۲۵ساعته این زنننعععع دم گوشم زررر میزانع به خدااادیگععع!!!
+هااعععع باز چیشده
#آییییی من کی بتونم این دهن صاحاب مردع رو بگیرم
+خندم گرفت گفتم
۵.۸k
۱۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.