رمان چی شد که اینطوری شد نویسنده ملیکا ملازاده پارت ۳۴
هیربد از این بحثهای تکراری کلافه بود اما جواب پدرش رو نداد بجاش بحث رو به قسمت مورد علاقه اونها کشوند:
- شما اجازه بدین دنیا با من به شهر بیاد، من هم در مقابل یک پول ماهانهای برای شما میریزم.
گوشهای پدرش تیز شد. همیشه در مقابل پول همینطور سست عنصر بود.
- شما اجازه بدین دنیا با من به شهر بیاد، من هم در مقابل یک پول ماهانهای برای شما میریزم.
گوشهای پدرش تیز شد. همیشه در مقابل پول همینطور سست عنصر بود.
۳.۳k
۱۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.