پارت ۱۴۵ ❤
پارت ۱۴۵ ❤
شایان :آرایش نه ولی بلد بودن کار باهاشون آره
رادین :هان ؟
که یهو رژ رو باز کرد و برش گردوند که به یه شوکر تغییر بافت
رها :ایول خیلی خفنه
شیوا :کجاش دیدی بیا بقیه چیزا هم نشونت بدم
بیتا :نه بابا خوشم اومد خیلی باحاله
تو همین حال که دخترا داشتن حرف میزدن و رادین و پسر داشتن کل کل میکردن
گوشیم زنگ خورد که همه ساکت شدن
مامانم بود !
-سلام به مهربون ترین ملکه ی دنیا (همیشه سلام کردنم به مامانم اینطوربه )
+سلام به شیرین زبون خودم
با گفتن جمل خندم گرفت
-واسه شما شیرین زبون نباشم واسه کی باشم
+بسه
-چشم
+پرهام
-جون دلم بگو مامان جون
+جون و دلت سلامت پریسا اومده میخواد ببینتت
با شنیدن اسم پریسا جا خوردم
-اونجا چیکار میکنه براچی بخواد منو ببینه چی بشه
+عه پرهام چرا اینکار میکنی کارت داره حتما
-ولی من کاری باهاش ندارم
با عوض شدن لحن حرف زدنم همه متعجب داشتن نگام میکردن
که مامانم گوشی داد دست افریته خانم
پریسا :سلام عشقم خوبی ؟
صدامو کلف کردم و گفتم :سلام لطفا به من نگو عشقم چون هیچ نسبتی با شما ندارم
با گفتن این بیتا چشاش گرد شد و متعجب داشت نگام میکرد
پریسا :عه چرا همچین میکنی قربونت برم
از پریسا و لوس بازیاش متنفر بودم و حالم بهم میخورد و هیچ علاقه ای به حرف زدن باهاش نداشتم
-ببخشبد من باید برم وقت واسه حرف زدن با شما ذو ندارم
هه شما
حیف احترامی که برا اون بزارم
گوشی رو قطع کردم
که ......
چطوره ؟ همه کامنت 😊
شایان :آرایش نه ولی بلد بودن کار باهاشون آره
رادین :هان ؟
که یهو رژ رو باز کرد و برش گردوند که به یه شوکر تغییر بافت
رها :ایول خیلی خفنه
شیوا :کجاش دیدی بیا بقیه چیزا هم نشونت بدم
بیتا :نه بابا خوشم اومد خیلی باحاله
تو همین حال که دخترا داشتن حرف میزدن و رادین و پسر داشتن کل کل میکردن
گوشیم زنگ خورد که همه ساکت شدن
مامانم بود !
-سلام به مهربون ترین ملکه ی دنیا (همیشه سلام کردنم به مامانم اینطوربه )
+سلام به شیرین زبون خودم
با گفتن جمل خندم گرفت
-واسه شما شیرین زبون نباشم واسه کی باشم
+بسه
-چشم
+پرهام
-جون دلم بگو مامان جون
+جون و دلت سلامت پریسا اومده میخواد ببینتت
با شنیدن اسم پریسا جا خوردم
-اونجا چیکار میکنه براچی بخواد منو ببینه چی بشه
+عه پرهام چرا اینکار میکنی کارت داره حتما
-ولی من کاری باهاش ندارم
با عوض شدن لحن حرف زدنم همه متعجب داشتن نگام میکردن
که مامانم گوشی داد دست افریته خانم
پریسا :سلام عشقم خوبی ؟
صدامو کلف کردم و گفتم :سلام لطفا به من نگو عشقم چون هیچ نسبتی با شما ندارم
با گفتن این بیتا چشاش گرد شد و متعجب داشت نگام میکرد
پریسا :عه چرا همچین میکنی قربونت برم
از پریسا و لوس بازیاش متنفر بودم و حالم بهم میخورد و هیچ علاقه ای به حرف زدن باهاش نداشتم
-ببخشبد من باید برم وقت واسه حرف زدن با شما ذو ندارم
هه شما
حیف احترامی که برا اون بزارم
گوشی رو قطع کردم
که ......
چطوره ؟ همه کامنت 😊
۵.۸k
۲۸ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.