رمان زندگی دوباره
رمان زندگی دوباره
پارت۲۰
#آلارا
با حالع گرفتع و استرس بیش از حد ب سمت استاد رفتم ک با لبخند نگام میکرد و ازم تعریف میکرد..
استاد:خوب دلژین جان میتونی تشخیص بدی بیمار چ نوع مریضی دارن
آب دهنمو ب سختی قورت دادم و با ترس ب شخصی ک روی تخت دراز کشیده بود نگاهی کردم..با دیدن مَرد میانسالی ک بی شک حوصله چندتا بچع دانشجویی رو نداشتع و ب اجبار حال بدی ک داشته ما رو تحمل میکنه
با استرس دستی ب روپوش سفیدی ک تنم بود کشیدم یوقت من این مَردع رو نکشم صلوات!!
دستمو روی پیشونی مَردع گذاشتم داغ بود یهو بلند گفتم:
-تب دارع
استاد لبخند مصنوعی زدوگفت:
-دلژین جان میتونی بعد از اتمام معاینت علام کنی
سرمو ب نشونه فهمیدن تکون دادم ک متوجه گوشی پزشکی ک دور گردنم بود متوجه شدم لبخند خوشحالی زدم وای همن همیشه دلم میخواست اینو امتحان کنم..
گوشی توی گوشام گذاشتم و رو قلب اون مردع گذاشتم
ی لحظه من از کجا بفهمم این چشع خدایاا!!
نگاهی ب مردع کردم ک بیحال نگام میکرد زیر لب جوری ک فقط مردع بشنوع گفتم:آقا شما چتونع؟
مردع:من باید بگم چمع یا تو ک دکتری!
با حرص گفتم:من ک دکتر نیستم دانشجوم مجبورم کردن
مردع:ب من چع
ی ابرومو بالا دادمو گفتم:وقتی سوراخ سوراخت کردم میفهمی
توی چشماش ترسو دیدم ولی خوب غیرتش نزاشت چیزی بگع
چشم غره ای ب مردع رفتم و بهش گفتم اون گالشو باز کنع با چوب بستنی چکش کنم من از کجا بدونم چشع عه
همینتو ک چراغ قوه رو روی حلقش تنظیم کردع بودم آروم گفتم:
-ی وثت مسواک نزنی خفع شدم کمتر سیر بخور
مردع با عصبانیت گفت:
-وقتی ب استاد گفتم هیچی بلد نیستی نشونت میدم
مردع با تن صدای بلند روبه استاد گفت:
-آقای دکتر این دان
سریع دستمو روی دهنش گذاشتمو گفتم:
-وای استاد این آقا خیلی مریضن
بعد روبه مردع با صدای ک همه بشنون گفتم:
-آقا لطفا ب خودتون فشار نیارین نیازی ب حرف زدن نیست
بعد آروم گفتم:بهترع ساکت باشی وگرنه وای بحالت
بعد دستمو از دهنش برداشتم و با لحن بشیار مهربون گفتم:
-بگو آآآآآ
وقتی دهنشو باز کرد چوب بستی رو روی حلقش گذاشتم ک بد بخت ی عوق زد ک با همون لحن مهربون گفتم:
-وای ببخشید
ب استاد نگاهی کردمو گفتم:
-سرما خوردگی دارن
استاد اخم ریزی کردو گفت:
-بیشتر معاینه کن دلژین جان
کوفتع جان من چمیدونم مردیکه
پس سرما خوردگی نیست خیلی خری آلارا خوب معلومه بخاطر اون دهن بو دادشو چرک اون حلقه حال بهم زنش ویروس دارع
-عا ببخشید استاد یادم رفت این آقا ویروس گرفتن
استاد با دادی ک چهار ستونم لرزید گفت:دلژین معاینه کن
سرما خوردگی ک نیست ویروسم نیست حتما آنفولانزا دارع مردیکع خیکی..
-خوب استاد آنفولانزا دارن خواستم باهاتون شوخی کنم
استاد:بلع آنفولانزا دارن ولی دلژین جان الان وقته شوخی نیست دخترجان
پارت۲۰
#آلارا
با حالع گرفتع و استرس بیش از حد ب سمت استاد رفتم ک با لبخند نگام میکرد و ازم تعریف میکرد..
استاد:خوب دلژین جان میتونی تشخیص بدی بیمار چ نوع مریضی دارن
آب دهنمو ب سختی قورت دادم و با ترس ب شخصی ک روی تخت دراز کشیده بود نگاهی کردم..با دیدن مَرد میانسالی ک بی شک حوصله چندتا بچع دانشجویی رو نداشتع و ب اجبار حال بدی ک داشته ما رو تحمل میکنه
با استرس دستی ب روپوش سفیدی ک تنم بود کشیدم یوقت من این مَردع رو نکشم صلوات!!
دستمو روی پیشونی مَردع گذاشتم داغ بود یهو بلند گفتم:
-تب دارع
استاد لبخند مصنوعی زدوگفت:
-دلژین جان میتونی بعد از اتمام معاینت علام کنی
سرمو ب نشونه فهمیدن تکون دادم ک متوجه گوشی پزشکی ک دور گردنم بود متوجه شدم لبخند خوشحالی زدم وای همن همیشه دلم میخواست اینو امتحان کنم..
گوشی توی گوشام گذاشتم و رو قلب اون مردع گذاشتم
ی لحظه من از کجا بفهمم این چشع خدایاا!!
نگاهی ب مردع کردم ک بیحال نگام میکرد زیر لب جوری ک فقط مردع بشنوع گفتم:آقا شما چتونع؟
مردع:من باید بگم چمع یا تو ک دکتری!
با حرص گفتم:من ک دکتر نیستم دانشجوم مجبورم کردن
مردع:ب من چع
ی ابرومو بالا دادمو گفتم:وقتی سوراخ سوراخت کردم میفهمی
توی چشماش ترسو دیدم ولی خوب غیرتش نزاشت چیزی بگع
چشم غره ای ب مردع رفتم و بهش گفتم اون گالشو باز کنع با چوب بستنی چکش کنم من از کجا بدونم چشع عه
همینتو ک چراغ قوه رو روی حلقش تنظیم کردع بودم آروم گفتم:
-ی وثت مسواک نزنی خفع شدم کمتر سیر بخور
مردع با عصبانیت گفت:
-وقتی ب استاد گفتم هیچی بلد نیستی نشونت میدم
مردع با تن صدای بلند روبه استاد گفت:
-آقای دکتر این دان
سریع دستمو روی دهنش گذاشتمو گفتم:
-وای استاد این آقا خیلی مریضن
بعد روبه مردع با صدای ک همه بشنون گفتم:
-آقا لطفا ب خودتون فشار نیارین نیازی ب حرف زدن نیست
بعد آروم گفتم:بهترع ساکت باشی وگرنه وای بحالت
بعد دستمو از دهنش برداشتم و با لحن بشیار مهربون گفتم:
-بگو آآآآآ
وقتی دهنشو باز کرد چوب بستی رو روی حلقش گذاشتم ک بد بخت ی عوق زد ک با همون لحن مهربون گفتم:
-وای ببخشید
ب استاد نگاهی کردمو گفتم:
-سرما خوردگی دارن
استاد اخم ریزی کردو گفت:
-بیشتر معاینه کن دلژین جان
کوفتع جان من چمیدونم مردیکه
پس سرما خوردگی نیست خیلی خری آلارا خوب معلومه بخاطر اون دهن بو دادشو چرک اون حلقه حال بهم زنش ویروس دارع
-عا ببخشید استاد یادم رفت این آقا ویروس گرفتن
استاد با دادی ک چهار ستونم لرزید گفت:دلژین معاینه کن
سرما خوردگی ک نیست ویروسم نیست حتما آنفولانزا دارع مردیکع خیکی..
-خوب استاد آنفولانزا دارن خواستم باهاتون شوخی کنم
استاد:بلع آنفولانزا دارن ولی دلژین جان الان وقته شوخی نیست دخترجان
۲۲.۲k
۲۱ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.