*راز دل*
*راز دل*
ماه وش :
چشامو باز کردم کیهان رو نگاه کردم یاد حرفای مارال خانم میفتادم عصبی می شدم خواستم از بغلش در بیام چشاشو باز کرد
کیهان : خوبی
- میشه ولم کنی .
کیهان : نچ
تو بغلش وول خوردم دستشو دور کمرم حلقه کردمحکم فشار داد
- آآآییییی
کیهان : بگو چی شده عروس ومادر شوهر دعواشون شده
- کیهان اصلا شوخی نبوده که ...
اخم کرد وگفت : می دونم چرا زنگ نزدی بگی
خسته از تلاشم گفتم : چی بگم
کیهان : هر چی گفته رو بگو .
هر چی مامان کیهان گفت براش گفتم متحیر گفت : اولا اون می خواست تو رو عصبی کنه دوما تو چرا جواب ندادی سوما...
حرفشو بریدم وگفتم : سوما تو خیلی پسر بدی هستی
کیهان : چرا
- بدی دیگه .
کیهان : خوب چیکار کردم بدم
- تو اون شب مست نبودی
کیهان : کدوم شب
- همون شب دفتر خاطراتت رو می خوندم
کیهان : چرا مست بودم ولی حس می کردم نازنین نیستی وگرنه خیلی وقت پیش زنم می شدی
مشتی زدم به بازوش و گفتم : پر رو .تو وقت مستی با فانی چیکار می کردی چه دروغی تهویلش می دادی
کیهان : اونکه شبیه نازنین نبود .
نگاش کردم وگفنتم : چون شبیه نازنینم منو ...
اخم کرد وگفت : ماه وش ...
- پس چی
کیهان : گفتم از چی تو خوشم اومده ...
بعد با شیطنت گفت : مامانم راس میگه هان خیلی وحشی هستی .
- من وحشیم
کیهان ابروهاشو انداخت بالا وگفت : خیلی هنوزم جای دندونت رو لبمه نگاه کن
- کو ...
بوسه ای به لبم زد وگفت : پاک شد
چشمکی زد بی جواب نزاشتمش وسرمو آوردم بالا چشاشو بست فکر کرد می خوام ببوسمش گردنشو گاز گرفتم
کیهان : آخخخ مامان بی پسر شدی
ولش کردم وبا خنده در رفتم نشست ودستشو گذاشت رو گردنش
کیهان : این کارات بی جواب نمی مونه کوچلو
براش شکلک در اوردم یهو از تخت پرید پایین جیغ زدم خواستم فرار کنم پام به لبه ای صندلی خورد جیغ زدم یه پایی می پرید م تو هوا واقعا دردش بد بود بغلم کرد گذاشتم رو تخت
کیهان : اوووووف
ماه وش :
چشامو باز کردم کیهان رو نگاه کردم یاد حرفای مارال خانم میفتادم عصبی می شدم خواستم از بغلش در بیام چشاشو باز کرد
کیهان : خوبی
- میشه ولم کنی .
کیهان : نچ
تو بغلش وول خوردم دستشو دور کمرم حلقه کردمحکم فشار داد
- آآآییییی
کیهان : بگو چی شده عروس ومادر شوهر دعواشون شده
- کیهان اصلا شوخی نبوده که ...
اخم کرد وگفت : می دونم چرا زنگ نزدی بگی
خسته از تلاشم گفتم : چی بگم
کیهان : هر چی گفته رو بگو .
هر چی مامان کیهان گفت براش گفتم متحیر گفت : اولا اون می خواست تو رو عصبی کنه دوما تو چرا جواب ندادی سوما...
حرفشو بریدم وگفتم : سوما تو خیلی پسر بدی هستی
کیهان : چرا
- بدی دیگه .
کیهان : خوب چیکار کردم بدم
- تو اون شب مست نبودی
کیهان : کدوم شب
- همون شب دفتر خاطراتت رو می خوندم
کیهان : چرا مست بودم ولی حس می کردم نازنین نیستی وگرنه خیلی وقت پیش زنم می شدی
مشتی زدم به بازوش و گفتم : پر رو .تو وقت مستی با فانی چیکار می کردی چه دروغی تهویلش می دادی
کیهان : اونکه شبیه نازنین نبود .
نگاش کردم وگفنتم : چون شبیه نازنینم منو ...
اخم کرد وگفت : ماه وش ...
- پس چی
کیهان : گفتم از چی تو خوشم اومده ...
بعد با شیطنت گفت : مامانم راس میگه هان خیلی وحشی هستی .
- من وحشیم
کیهان ابروهاشو انداخت بالا وگفت : خیلی هنوزم جای دندونت رو لبمه نگاه کن
- کو ...
بوسه ای به لبم زد وگفت : پاک شد
چشمکی زد بی جواب نزاشتمش وسرمو آوردم بالا چشاشو بست فکر کرد می خوام ببوسمش گردنشو گاز گرفتم
کیهان : آخخخ مامان بی پسر شدی
ولش کردم وبا خنده در رفتم نشست ودستشو گذاشت رو گردنش
کیهان : این کارات بی جواب نمی مونه کوچلو
براش شکلک در اوردم یهو از تخت پرید پایین جیغ زدم خواستم فرار کنم پام به لبه ای صندلی خورد جیغ زدم یه پایی می پرید م تو هوا واقعا دردش بد بود بغلم کرد گذاشتم رو تخت
کیهان : اوووووف
۱۶.۰k
۲۲ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.