نه نه...صبر کن!
نه نه...صبر کن!
اون کفش هآیِ لعنتیِ رفتن رو چند لحظه از پات دربیار بشین جلوم ببین چی میگم!
ما قرار بود خیلی خوشبخت تر باشیم.
قرار بود بمونیم تا تهِ آخرش.
یآدته؟!
قرار بود تو وسط پارک مثل همون فیلم های فرنگی که دیدنشون کار همیشگی مون بود خواستگاری کنی و من از ذوق نفهمم کی جلوی مردم و دهان بازشون پریدم بغلت.
قرار بود شب عروسی گازش رو بگیریم و تموم ماشین هایی که پشت سرمون بوق بوق راه انداختن رو جا بزاریم و بریم سمت دریا و کفش هامون رو با کتونی عوض کنیم، ساحل رو متر کنیم و تو شعر بخونی و من عشق کنم، من شعر بخونم و تو عشق کنی.
قرار بود سر اسم بچه ها دعوامون بشه و آخر سر تصمیم بگیریم اسم دخترمون رو تو بزاری و پسرمون رو من.
قرار بود باهم هفتادوسه سالمون بشه اما همچنان بعد پنجاه سال زندگیِ مشترک قرمه سبزی هایِ روز چهارشنبه و دیزی هایِ روزِ جمعه به راه باشه.
آی جنــاب با شمآم هآ!
میشنوی چی میگم؟
میگم ما کلی قرآر داشتیم!
نه...جایی رو امضا نزدیم، ثبت محضری نکردیم اما دستتو بزار رو سینه سمت چپت...یکم بالاتر ...آهآ آره همونجآ...دقیقا همونجآ ثبتِ قلبیش کرده بودیم!
یعنی تورو که نمیدونم اما برایِ من یه فرهآد کوه کن تموم این قرار هارو اونجا حک کرده!
بآز که دآری کفشاتو میپوشی لعنتی... نزن زیرش... از اون همه قرار سهم شیرین دلم رو از فرهآد بی قراری نکن!
آی فرهآدِ فرآری...میفهمی؟
میگم قرآرمون قرآرِ بی قراری نبود!
#محیا_زند
💞 💞
https://t.me/joinchat/AAAAAECrQHi309X0WG1yFg
اون کفش هآیِ لعنتیِ رفتن رو چند لحظه از پات دربیار بشین جلوم ببین چی میگم!
ما قرار بود خیلی خوشبخت تر باشیم.
قرار بود بمونیم تا تهِ آخرش.
یآدته؟!
قرار بود تو وسط پارک مثل همون فیلم های فرنگی که دیدنشون کار همیشگی مون بود خواستگاری کنی و من از ذوق نفهمم کی جلوی مردم و دهان بازشون پریدم بغلت.
قرار بود شب عروسی گازش رو بگیریم و تموم ماشین هایی که پشت سرمون بوق بوق راه انداختن رو جا بزاریم و بریم سمت دریا و کفش هامون رو با کتونی عوض کنیم، ساحل رو متر کنیم و تو شعر بخونی و من عشق کنم، من شعر بخونم و تو عشق کنی.
قرار بود سر اسم بچه ها دعوامون بشه و آخر سر تصمیم بگیریم اسم دخترمون رو تو بزاری و پسرمون رو من.
قرار بود باهم هفتادوسه سالمون بشه اما همچنان بعد پنجاه سال زندگیِ مشترک قرمه سبزی هایِ روز چهارشنبه و دیزی هایِ روزِ جمعه به راه باشه.
آی جنــاب با شمآم هآ!
میشنوی چی میگم؟
میگم ما کلی قرآر داشتیم!
نه...جایی رو امضا نزدیم، ثبت محضری نکردیم اما دستتو بزار رو سینه سمت چپت...یکم بالاتر ...آهآ آره همونجآ...دقیقا همونجآ ثبتِ قلبیش کرده بودیم!
یعنی تورو که نمیدونم اما برایِ من یه فرهآد کوه کن تموم این قرار هارو اونجا حک کرده!
بآز که دآری کفشاتو میپوشی لعنتی... نزن زیرش... از اون همه قرار سهم شیرین دلم رو از فرهآد بی قراری نکن!
آی فرهآدِ فرآری...میفهمی؟
میگم قرآرمون قرآرِ بی قراری نبود!
#محیا_زند
💞 💞
https://t.me/joinchat/AAAAAECrQHi309X0WG1yFg
۲.۳k
۱۴ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.