عاشقم باش Love me
#عاشقم_باش #Love_me
#پارت_15
چان_چشماتو باز کنی به کسی نمیخوری😒
دیانا_وا چته وحشی خوبه ازت معذرت خواستم😡
و بعد اومدم دوباره برم که یهو دستمو کشید
چان_اولاً وحشی خودتی که عین بز میدویی و بالا و پایین میپری دوماً اگه هنوزم عجله داری و میخوای بدویی عین بز چشما تو باز کن به کَس دیگه ای نخوری کور که نیستی? بعد دستمو ول کردو کلشو تکون دادو گفت
چان_حالا میتونی بری
و بعد خودش زودتر به راه افتاد
منم که حسابی از حرفاش که بیشتر شبیه توهین بود کفری شدم گفتم
دی_هی پسره دراز اولاً اگه من بزم تو زرافه ای میمون
با این حرفم سر جاش وایساد و بعد برگشت سمتم
ادامه دادم
دی_دوماً من کور نیستم تو عین یه دیوار سفت بیشور جلو روم سبز شدی درازززززز
چان خنده ای کرد(از اون خنده هاش که میخواد حرس طرفو در بیاره) و گفت:
چان_حالا کدومش شد میمون یا زرافه?
اومدم جوابشو بدم که گوشیم زنگ خورد...برداشتمش رایان بود,جواب دادم
دی_الو سلام رایان خوبی?
رایان_سلام کجایی الان کافی شاپی?
خیالم راحت شد که هنوز نرسیده
دیانا_نه تو راهم
و بعد لبخندی زدم که دیدم چانیول داره ادامو در میاره و با لحن زنونه ای گفت
چان_نه تو راهم و بعد قیافه اوسکولارو به خودش گرفت
دلم میخواست یکم برم رو مخ چان و ادایه عاشقا رو دربیارم
دیانا_تو کجایی عزیزم?
خودم از گفتن عزیزم خیلی بدم اومد
رایان_منم تو راهم گلم دقیقا کجایی بیام دنبالت با هم بریم اگه پیاده ای?(اوققق نمیدونم چرا از ابراز علاقه به بقیه به جز اکسو و بی تی اس و دوستام بدم میاد)
دیانا_اره بیا دنبالم و بعد آدرس کمپانی رو بهش داردم و خدافظی کردیم و قطع کردم تلفونو
چان تمام مدت ادامو در میاورد و مسخرم میکرد
دی_حالا که میبینم بیشتر به میمون میخوری😒
چان_تو هم به بز خیلی شباهت داری
دی_پس حتما یک چشم پزشکی برو
چان_باشه بابا داف سرپا
با جیغ گفتم
دی_چی گـــفـــــــتــــــــی?من دافــــــــ ســــرپـــــــــام?
چان_اره گفتم تو داف سرپایی
با جیغ جیغ رفتم سمتش و شروع کردم با کیفم بزنمش
دی_داف...سرپا...تو..درازی
چانم که دستاشو رو سرش گرفته بود ریز ریز میخندید
چان_نزن دردم میاد...باشه بابا اصلا داف سرپا نیستی دختره وحشی
ولش کردم موهام ریخته بود بهم اومدم بهش غر غر کنم که صدایه بوق ماشینی رو شنیدم رایان بود
به چان چشم غره ای رفتمو رفتم سمت ماشین و سوار شدم و براش زبونمو در آوردم
#پارت_15
چان_چشماتو باز کنی به کسی نمیخوری😒
دیانا_وا چته وحشی خوبه ازت معذرت خواستم😡
و بعد اومدم دوباره برم که یهو دستمو کشید
چان_اولاً وحشی خودتی که عین بز میدویی و بالا و پایین میپری دوماً اگه هنوزم عجله داری و میخوای بدویی عین بز چشما تو باز کن به کَس دیگه ای نخوری کور که نیستی? بعد دستمو ول کردو کلشو تکون دادو گفت
چان_حالا میتونی بری
و بعد خودش زودتر به راه افتاد
منم که حسابی از حرفاش که بیشتر شبیه توهین بود کفری شدم گفتم
دی_هی پسره دراز اولاً اگه من بزم تو زرافه ای میمون
با این حرفم سر جاش وایساد و بعد برگشت سمتم
ادامه دادم
دی_دوماً من کور نیستم تو عین یه دیوار سفت بیشور جلو روم سبز شدی درازززززز
چان خنده ای کرد(از اون خنده هاش که میخواد حرس طرفو در بیاره) و گفت:
چان_حالا کدومش شد میمون یا زرافه?
اومدم جوابشو بدم که گوشیم زنگ خورد...برداشتمش رایان بود,جواب دادم
دی_الو سلام رایان خوبی?
رایان_سلام کجایی الان کافی شاپی?
خیالم راحت شد که هنوز نرسیده
دیانا_نه تو راهم
و بعد لبخندی زدم که دیدم چانیول داره ادامو در میاره و با لحن زنونه ای گفت
چان_نه تو راهم و بعد قیافه اوسکولارو به خودش گرفت
دلم میخواست یکم برم رو مخ چان و ادایه عاشقا رو دربیارم
دیانا_تو کجایی عزیزم?
خودم از گفتن عزیزم خیلی بدم اومد
رایان_منم تو راهم گلم دقیقا کجایی بیام دنبالت با هم بریم اگه پیاده ای?(اوققق نمیدونم چرا از ابراز علاقه به بقیه به جز اکسو و بی تی اس و دوستام بدم میاد)
دیانا_اره بیا دنبالم و بعد آدرس کمپانی رو بهش داردم و خدافظی کردیم و قطع کردم تلفونو
چان تمام مدت ادامو در میاورد و مسخرم میکرد
دی_حالا که میبینم بیشتر به میمون میخوری😒
چان_تو هم به بز خیلی شباهت داری
دی_پس حتما یک چشم پزشکی برو
چان_باشه بابا داف سرپا
با جیغ گفتم
دی_چی گـــفـــــــتــــــــی?من دافــــــــ ســــرپـــــــــام?
چان_اره گفتم تو داف سرپایی
با جیغ جیغ رفتم سمتش و شروع کردم با کیفم بزنمش
دی_داف...سرپا...تو..درازی
چانم که دستاشو رو سرش گرفته بود ریز ریز میخندید
چان_نزن دردم میاد...باشه بابا اصلا داف سرپا نیستی دختره وحشی
ولش کردم موهام ریخته بود بهم اومدم بهش غر غر کنم که صدایه بوق ماشینی رو شنیدم رایان بود
به چان چشم غره ای رفتمو رفتم سمت ماشین و سوار شدم و براش زبونمو در آوردم
۲.۳k
۲۳ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.