پرسید به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام
پرسید به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو" بهش
گفتم به خاطر هیچ کس.
پرسید پس به خاطر چه زنده هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد "به خاطر تو"
با یک بغض غمگین گفتم به خاطر هیچ چیز.
ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک تو چشمانش جمع شده بود
گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است.
گفتم به خاطر هیچ کس.
پرسید پس به خاطر چه زنده هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد "به خاطر تو"
با یک بغض غمگین گفتم به خاطر هیچ چیز.
ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک تو چشمانش جمع شده بود
گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است.
۲.۹k
۲۷ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.