𝑇ℎ𝑒 𝑙𝑜𝑠𝑡 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑙
𝑇ℎ𝑒 𝑙𝑜𝑠𝑡 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑙
𝑃𝐴𝑅𝑇: 5
_
ی پنجره توی اتاق بود ک نسبتا بزرگ بود رفتم سمتش تردید داشتم ک شاید فقلش کرده باشن ولی وقتی ب سمت خودم کشیدمش باز شد.....باد میوزید موهام رو شناور میکرد....لبخنذ ملیحی زدم....و چشامو بستم....
ات: من کِی انقد خوار شدم....ک بقیه جرعت دزدیدنم پیدا کردن.....کی انقد از خانوادم دور و بیخبر بودم.....کی انقد بزرگ شدم ک بخوام از ی زندان فرار کنم....
چند قطره اشک از چشمم غلط خوردو پایین اومد....و ریخت روی گلدون رزی ک اونجا بود....زیر نگاهی به گل کردم اشکم مثل شبنم روش میغلتید....لبخند تلخی زدم.....ک ی دفعه چشمم ب ماشینایی ک از ویلا میومدن افتاد خودشه....فقط ی بهونه میخوام ک از این عمارت لعنتی برم بیرون
اونجا ی جنگل بود......
میتونم از داخل جنگل برم....ولی ی گوشی میخوام.... داخل افکارم بودم ک با صدای باز شدن در نگاهمو ب کسی ک پشت در نمایان شد دادم.....
خودش بود عامل تمام ترس وجودم عامل بدختی الانم.....با نفرت بهش نگاه میکردم ک اون اومد داخل اول نگاهی ب تخت انداخت.....بعدش در صدم ثانیه نگاهشو قفل من کرد.......
𝑃𝐴𝑅𝑇: 5
_
ی پنجره توی اتاق بود ک نسبتا بزرگ بود رفتم سمتش تردید داشتم ک شاید فقلش کرده باشن ولی وقتی ب سمت خودم کشیدمش باز شد.....باد میوزید موهام رو شناور میکرد....لبخنذ ملیحی زدم....و چشامو بستم....
ات: من کِی انقد خوار شدم....ک بقیه جرعت دزدیدنم پیدا کردن.....کی انقد از خانوادم دور و بیخبر بودم.....کی انقد بزرگ شدم ک بخوام از ی زندان فرار کنم....
چند قطره اشک از چشمم غلط خوردو پایین اومد....و ریخت روی گلدون رزی ک اونجا بود....زیر نگاهی به گل کردم اشکم مثل شبنم روش میغلتید....لبخند تلخی زدم.....ک ی دفعه چشمم ب ماشینایی ک از ویلا میومدن افتاد خودشه....فقط ی بهونه میخوام ک از این عمارت لعنتی برم بیرون
اونجا ی جنگل بود......
میتونم از داخل جنگل برم....ولی ی گوشی میخوام.... داخل افکارم بودم ک با صدای باز شدن در نگاهمو ب کسی ک پشت در نمایان شد دادم.....
خودش بود عامل تمام ترس وجودم عامل بدختی الانم.....با نفرت بهش نگاه میکردم ک اون اومد داخل اول نگاهی ب تخت انداخت.....بعدش در صدم ثانیه نگاهشو قفل من کرد.......
۷.۲k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.