فیک منو نجات بده!
پارت ۴
که تهیونگ اومد
+دلت برا ی خدمت کار نسوزه
برگشتم به طرف تهیونگ و معنی دار نگاش کردم
و دوباره به کارم ادامه دادم
_ممنون
ات از جاش بلند شد و رفتم توی آشپز خونه میخاستم شام درست کنم .
•ویو یکی از خدمت کارا به نام جسی•
به این دختره ات خیلی حسودی میکنم خیلی به جین نزدیکه جین مال منه ایش دختره ....
هی خدا باید ی جوری حساب این دختره رو برسم
از یکی از دوستام پرسیدم گفت چسب بریز روی صندلی ارباب چون امروز ات باید میز ها رو تمیز کنه
دمش گرم همچین پیشنهاد داد
بعد کار ات یواشکی رفتم چسپ ریختم روی صندلی
کارت ساختس ات خانم
•ویو ات°
رفتم میز رو چیدم که ارباب اومد
•ویو تهیونگ °
وقتی نشسم ی مایه ای زیرم بود محل ندادم
بعد غذا اومدم بلند شم که شلوارم پاره شد دوباره نشستم سر جام
+امروز چیدن میز با کی بود
_م...من
+چرا چسپ ریختی .داد.
_م..من ...ن...نریختم
؛ته تقصیر اون نیست
+پس تقصیر کیه
؛تقصیر اون یکیه.اشاره به جسی
#فیک
که تهیونگ اومد
+دلت برا ی خدمت کار نسوزه
برگشتم به طرف تهیونگ و معنی دار نگاش کردم
و دوباره به کارم ادامه دادم
_ممنون
ات از جاش بلند شد و رفتم توی آشپز خونه میخاستم شام درست کنم .
•ویو یکی از خدمت کارا به نام جسی•
به این دختره ات خیلی حسودی میکنم خیلی به جین نزدیکه جین مال منه ایش دختره ....
هی خدا باید ی جوری حساب این دختره رو برسم
از یکی از دوستام پرسیدم گفت چسب بریز روی صندلی ارباب چون امروز ات باید میز ها رو تمیز کنه
دمش گرم همچین پیشنهاد داد
بعد کار ات یواشکی رفتم چسپ ریختم روی صندلی
کارت ساختس ات خانم
•ویو ات°
رفتم میز رو چیدم که ارباب اومد
•ویو تهیونگ °
وقتی نشسم ی مایه ای زیرم بود محل ندادم
بعد غذا اومدم بلند شم که شلوارم پاره شد دوباره نشستم سر جام
+امروز چیدن میز با کی بود
_م...من
+چرا چسپ ریختی .داد.
_م..من ...ن...نریختم
؛ته تقصیر اون نیست
+پس تقصیر کیه
؛تقصیر اون یکیه.اشاره به جسی
#فیک
۳.۴k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.