پارت ۷
پارت ۷
از زبان نایون
همون لحظه کوک این لحظه رو دید و با عجله از فروشگاه اومد بیرون مچ دستم رو گرفت
کوک : چیکار داری میکنی ؟ بهش دست نزن
دستمو گرفت و از مرکز خرید آومدیم بیرون و رفتیم تو ماشین
کوک : بیا بریم کافه
چند لحظه مکث کردم و گفتم باشه
بعد یه چیزی سفارش دادیم و رفتیم
داخل ماشین قبل از اینکه ماشین رو روشن کنه تو چشمام نگاه کرد و بهم برای چندمین بار اعتراف کرد
کوک : نظرت چیه باهم قرار بزاریم ؟
اگر بخوای میتوانم بهت فرصت بدم هر وقت آمده بودی جواب بده خجالت کشیدم و و تا آخر به بیرون نگاه کردم تا رسیدیم. خونه آنگار وی هم تازه رسیده بود آمد نزدیک
وی : کجا بودید ؟
کوک : رفته بودیم خرید
و با وی رفتیم توی خونه
ادامه دارد
از زبان نایون
همون لحظه کوک این لحظه رو دید و با عجله از فروشگاه اومد بیرون مچ دستم رو گرفت
کوک : چیکار داری میکنی ؟ بهش دست نزن
دستمو گرفت و از مرکز خرید آومدیم بیرون و رفتیم تو ماشین
کوک : بیا بریم کافه
چند لحظه مکث کردم و گفتم باشه
بعد یه چیزی سفارش دادیم و رفتیم
داخل ماشین قبل از اینکه ماشین رو روشن کنه تو چشمام نگاه کرد و بهم برای چندمین بار اعتراف کرد
کوک : نظرت چیه باهم قرار بزاریم ؟
اگر بخوای میتوانم بهت فرصت بدم هر وقت آمده بودی جواب بده خجالت کشیدم و و تا آخر به بیرون نگاه کردم تا رسیدیم. خونه آنگار وی هم تازه رسیده بود آمد نزدیک
وی : کجا بودید ؟
کوک : رفته بودیم خرید
و با وی رفتیم توی خونه
ادامه دارد
۱.۵k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.