ددی من
#ددی_من
پارت 6
بیدار شدم رفتم حموم بعد دستشویی اومدم
پایین تا صبحونه بخورم
(یک ماه گذشت)
ولی هنوز جنگ شروع نشده بزارید بگم ک
ی شروع میشه
احتمالا 1 هفته مونده و من منتظرم تا بین
همی مافیا ها جنگ بشه
و من روزمو با گوشی بازی کردن میگذرون
م
بعد صبحونه چون حوصلم سر رفته بود ب کوک گفتم
ات:کوککک تورو خدا منو ببر شهر
بازییییییییییییی
کوک:نمیشه
ات:اصلا قهرممممم
کوک:غلط خوردم باشه بیا بریم
ات:آخجون
کوک:😑😁
حالا برو آماده شووو
*ات*
رفتم آماده شم ی کراپ سفید با ی شلوار بک
سفید پوشیدم موهامم دم اسبی بستم و
رفتم پایین
تقریبا کوکم لباس سیاه و سفید باهم پوشیده
بود
ات:بریم؟
کوک:بریم
*رسیدن*
ات؛بیا بریم ترن هوایییییی با اینکه میترسمممم
کوک؛خو میترسی نمیخواد
ات:نهه من ک نمیترسم😃
کوک:باشه بابا بریم
*وسط ترن هوایی*
ات:جیغغغغغغغغعغعغعغع
کوک:وای گوشام:تو ک نمیترسیدی
ات:جیغغغغ
کوک :دهنشو گرفتم
ات:دستشو از روز دهنم برداشتم
کوک:😂😂😂😂😂(داره میخنده دیگ]😂
ات؛نخند
پیاده شدن
کوک وای خیلی قیافت دیدنی بود
ات:مسخره نکن
کوک:باشه😂
یوری🦋
پارت 6
بیدار شدم رفتم حموم بعد دستشویی اومدم
پایین تا صبحونه بخورم
(یک ماه گذشت)
ولی هنوز جنگ شروع نشده بزارید بگم ک
ی شروع میشه
احتمالا 1 هفته مونده و من منتظرم تا بین
همی مافیا ها جنگ بشه
و من روزمو با گوشی بازی کردن میگذرون
م
بعد صبحونه چون حوصلم سر رفته بود ب کوک گفتم
ات:کوککک تورو خدا منو ببر شهر
بازییییییییییییی
کوک:نمیشه
ات:اصلا قهرممممم
کوک:غلط خوردم باشه بیا بریم
ات:آخجون
کوک:😑😁
حالا برو آماده شووو
*ات*
رفتم آماده شم ی کراپ سفید با ی شلوار بک
سفید پوشیدم موهامم دم اسبی بستم و
رفتم پایین
تقریبا کوکم لباس سیاه و سفید باهم پوشیده
بود
ات:بریم؟
کوک:بریم
*رسیدن*
ات؛بیا بریم ترن هوایییییی با اینکه میترسمممم
کوک؛خو میترسی نمیخواد
ات:نهه من ک نمیترسم😃
کوک:باشه بابا بریم
*وسط ترن هوایی*
ات:جیغغغغغغغغعغعغعغع
کوک:وای گوشام:تو ک نمیترسیدی
ات:جیغغغغ
کوک :دهنشو گرفتم
ات:دستشو از روز دهنم برداشتم
کوک:😂😂😂😂😂(داره میخنده دیگ]😂
ات؛نخند
پیاده شدن
کوک وای خیلی قیافت دیدنی بود
ات:مسخره نکن
کوک:باشه😂
یوری🦋
۳.۸k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.