S̸͟͞o̸͟͞l̸͟͞o̸͟͞ P̸͟͞a̸͟͞r̸͟͞t̸͟͞y̸͟͞
S̸͟͞o̸͟͞l̸͟͞o̸͟͞ P̸͟͞a̸͟͞r̸͟͞t̸͟͞y̸͟͞
وقتی یه پلیس قمار باز بود......
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
درحالی که ورق هارو بر میزد رو به نامو کرد و شروع کرد
_"میدونی گاهی اوقات زندگی به بازی کشیده میشه مثل پاسور
۵٢ کارت که از روی هفته های سال گرفته شده(٣۶۵÷٧ (٧تعداد روز های یک هفته) =۵٢)
۴ دسته مثل چهار فصل
حالا میتونی بگی چجوری میتونه یک مجرم پلیس باشه و یه پلیس مجرم؟ "
نامو ذهنش درگیر شد حتی درگیر تر از پلیسی که در کنارش مجرم ها قدم میزدند
نامو:" همونجوری که تو الان روبه رو نشستی "
جونگکوک چند لحظه مکث کرد و با پوکر جذابی لب زد:" هه افرین ولی من توی مرزم مرزی که مثل این میمیونه من عاشق قمارم ولی پلس شدم یا بهتر بگم مثل سربازی که عاشق دشمنش شده اگه که استفا بده میگن سرباز نالایقی بود و اگه بجنگه مدیون دیگری میشه "
نامو:" خب الان پرونده یه قاتل سریالی زیر دستته ولی اینجا نشستی"
جونگکوک :" دقیقا من اون سربازی ام که با لب تفنگ عشقشو میبوسه "
جونگکوک :" پرونده اون قاتل حل شده "
شاید عجیب بنظر میومد ولی جونگکوک با چهره ای کاملا متفاوت به نامو خیره شده بود و منتظر بود تا اون جوابو بگه ولی مثل اینکه نامو متوجه نمیشد
جونگکوک :" اون پرونده حل شده چون اون قاتل من بودم"
نامو درحالی که متعجب به جونگکوک خیره شده بود از صندلی پاشد و دقیقا پشت سر جونگکوک ایستاد و در گوشش اروم لب زد:"گاهی فکر میکنی با لب تفنگ بوسیدیش ولی میفهمی تفنگ رو برعکس گرفته بودی بوسه ای که مرگبار بود"
جونگکوک :" منظورت چیه پسر"
نامو:" تو خوب منظورمو میدونی تو اون پرونده رو حل کردی درحالی که قاتل من بودم....."
جونگکوک :"و گاهی تو متهم میشی بدون اینکه خبر داشته باشی"
نامو:" اره و این چاقو برای مرگ تو تیز شده"
جئون:" تو فقط طعمه ای بودی برای زندگی دوبار شاه"
نامو:" شاهی که پیک بود ولی به بی بی باخت"
جونگکوک :" هه هیچوقت این اتفاق نمیوفته چون تو بی بی هستی"
جونگکوک :"تو برنده نمیشی، چون من این بازی رو ساختم"
نامو:"برگ برنده دست منه چشماتو باز کن"
جونگکوک :"برگ برنده ای که یکیه ولی من حکم رو دارم"
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
جرررررر برگاتون و برگامون بریزهههه
وقتی یه پلیس قمار باز بود......
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
درحالی که ورق هارو بر میزد رو به نامو کرد و شروع کرد
_"میدونی گاهی اوقات زندگی به بازی کشیده میشه مثل پاسور
۵٢ کارت که از روی هفته های سال گرفته شده(٣۶۵÷٧ (٧تعداد روز های یک هفته) =۵٢)
۴ دسته مثل چهار فصل
حالا میتونی بگی چجوری میتونه یک مجرم پلیس باشه و یه پلیس مجرم؟ "
نامو ذهنش درگیر شد حتی درگیر تر از پلیسی که در کنارش مجرم ها قدم میزدند
نامو:" همونجوری که تو الان روبه رو نشستی "
جونگکوک چند لحظه مکث کرد و با پوکر جذابی لب زد:" هه افرین ولی من توی مرزم مرزی که مثل این میمیونه من عاشق قمارم ولی پلس شدم یا بهتر بگم مثل سربازی که عاشق دشمنش شده اگه که استفا بده میگن سرباز نالایقی بود و اگه بجنگه مدیون دیگری میشه "
نامو:" خب الان پرونده یه قاتل سریالی زیر دستته ولی اینجا نشستی"
جونگکوک :" دقیقا من اون سربازی ام که با لب تفنگ عشقشو میبوسه "
جونگکوک :" پرونده اون قاتل حل شده "
شاید عجیب بنظر میومد ولی جونگکوک با چهره ای کاملا متفاوت به نامو خیره شده بود و منتظر بود تا اون جوابو بگه ولی مثل اینکه نامو متوجه نمیشد
جونگکوک :" اون پرونده حل شده چون اون قاتل من بودم"
نامو درحالی که متعجب به جونگکوک خیره شده بود از صندلی پاشد و دقیقا پشت سر جونگکوک ایستاد و در گوشش اروم لب زد:"گاهی فکر میکنی با لب تفنگ بوسیدیش ولی میفهمی تفنگ رو برعکس گرفته بودی بوسه ای که مرگبار بود"
جونگکوک :" منظورت چیه پسر"
نامو:" تو خوب منظورمو میدونی تو اون پرونده رو حل کردی درحالی که قاتل من بودم....."
جونگکوک :"و گاهی تو متهم میشی بدون اینکه خبر داشته باشی"
نامو:" اره و این چاقو برای مرگ تو تیز شده"
جئون:" تو فقط طعمه ای بودی برای زندگی دوبار شاه"
نامو:" شاهی که پیک بود ولی به بی بی باخت"
جونگکوک :" هه هیچوقت این اتفاق نمیوفته چون تو بی بی هستی"
جونگکوک :"تو برنده نمیشی، چون من این بازی رو ساختم"
نامو:"برگ برنده دست منه چشماتو باز کن"
جونگکوک :"برگ برنده ای که یکیه ولی من حکم رو دارم"
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
جرررررر برگاتون و برگامون بریزهههه
۲.۸k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.