سرعتم رو زیاد کردم
سرعتم رو زیاد کردم
نور سفیدد
از شانس خوبم راهم رو کج کردم
اوه اوه ماشین سنگین بود
با سرعت روندم و رسیدم به عمارت کوچولوم
اهی از ته دل کشیدم و خوابیدم با سر درد شدید بیدار شدم رفتم پایین تا آب بخورم جونگکوک رو دیدم بی اهمیت بهش به راه خودم ادامه دادم
آب خوردم و قرص برای سر درد
جونگکوک: اون قرص چیه
ات: برا سر درد هست
جونگکوک: سرما خوردی؟
ات: نمیدونم
چیزی میخوای بیارم
جونگکوک: نودل خودم درست میکنم
ات: اوکی اما مرگ موش نریزی بکشیمون
جونگکوک: هار هار خندیدم
رفتم داخل اشپز خونه
بسته های نودل رو برداشتم باز کردم گذاشتم آب بجوش بعد از 3 دقیقه جوشید نودلارو داخلش ریختم همراه با مواد و سس بعد چند دقیقه نودل ها درست شدن
کنارش سبزی خورد کردم همراه با هویج ریختم
و کمی جلبک بردم برای ات
ات: واو نمیدونستم آشپز هم هستی(کف زد)
ات: یه چیزی کمه
از سر حاش بلند شد رفت سمت یخچال 4تا بطری سوجو برداشت و پاش در یخچال رو بست رفت سمت جونگکوک و در سوجو هارو باز کرد و یکی از اونارو سر کشید
جونگکوک: هوووووش. الان به فاخ میری
(ات ظرفیت اش خیلی بالاس)
ات: نه من به این زودیا مست نمیشم نودلمو خوردم و رو به جونگکوک گفت: هی بخور بریم بار
جونگکوک: ته و نینا خبر دارن
ات: بار خودم
جونگکوک: اووو میخوایم بریم بار معروف کره جنوبی خوبه اوکی من میرم عمارتم توی بار میبینمت
ات: اوووکی
جونگکوک رو از خونه کردم بیرون با همون لباس ها وارد عمارت اصلی شدم
به همه سلام دادم میدونستن کجام
برای همین چیزی نگفتن
رفتم بالا رفتم حموم خیلی وقت بود(دیروز حموم بوده)
بعد 1 ساعت اومدم بیرون لباسام رو پوشیدم
چون موهام کوتاه بود نیاز نبود خشک کنم پس یه لباس پوشیدم که بسته بود(از لباس باز خوشش نمیاد) رفتم پایین و سوار موتور اکلیلی ام شدم و راهی بار شدم
نور سفیدد
از شانس خوبم راهم رو کج کردم
اوه اوه ماشین سنگین بود
با سرعت روندم و رسیدم به عمارت کوچولوم
اهی از ته دل کشیدم و خوابیدم با سر درد شدید بیدار شدم رفتم پایین تا آب بخورم جونگکوک رو دیدم بی اهمیت بهش به راه خودم ادامه دادم
آب خوردم و قرص برای سر درد
جونگکوک: اون قرص چیه
ات: برا سر درد هست
جونگکوک: سرما خوردی؟
ات: نمیدونم
چیزی میخوای بیارم
جونگکوک: نودل خودم درست میکنم
ات: اوکی اما مرگ موش نریزی بکشیمون
جونگکوک: هار هار خندیدم
رفتم داخل اشپز خونه
بسته های نودل رو برداشتم باز کردم گذاشتم آب بجوش بعد از 3 دقیقه جوشید نودلارو داخلش ریختم همراه با مواد و سس بعد چند دقیقه نودل ها درست شدن
کنارش سبزی خورد کردم همراه با هویج ریختم
و کمی جلبک بردم برای ات
ات: واو نمیدونستم آشپز هم هستی(کف زد)
ات: یه چیزی کمه
از سر حاش بلند شد رفت سمت یخچال 4تا بطری سوجو برداشت و پاش در یخچال رو بست رفت سمت جونگکوک و در سوجو هارو باز کرد و یکی از اونارو سر کشید
جونگکوک: هوووووش. الان به فاخ میری
(ات ظرفیت اش خیلی بالاس)
ات: نه من به این زودیا مست نمیشم نودلمو خوردم و رو به جونگکوک گفت: هی بخور بریم بار
جونگکوک: ته و نینا خبر دارن
ات: بار خودم
جونگکوک: اووو میخوایم بریم بار معروف کره جنوبی خوبه اوکی من میرم عمارتم توی بار میبینمت
ات: اوووکی
جونگکوک رو از خونه کردم بیرون با همون لباس ها وارد عمارت اصلی شدم
به همه سلام دادم میدونستن کجام
برای همین چیزی نگفتن
رفتم بالا رفتم حموم خیلی وقت بود(دیروز حموم بوده)
بعد 1 ساعت اومدم بیرون لباسام رو پوشیدم
چون موهام کوتاه بود نیاز نبود خشک کنم پس یه لباس پوشیدم که بسته بود(از لباس باز خوشش نمیاد) رفتم پایین و سوار موتور اکلیلی ام شدم و راهی بار شدم
۲.۴k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.