=هاروتو تو شبیه عمو ته ای
=هاروتو تو شبیه عمو ته ای
هاروتو. واقعاا!
=آره
ناروتو. پس من چی
=تو شبیه بابایی ای
هاروتو. کدوممونو بیشتر دوست داری
=معلومه که هردو شما پسرای منین مهم نیست شبیه کی باشین من دوستون دارم
.
میزو جمع کردمو ظرفارو شستم
هاروتو. داداشی بیا بریم بازی
ناروتو. چی بازی
هاروتو. آمم مامانی
=جونم
هاروتو. ما میریم تو حیاط بازی میکنیم باشه
=باشه منم میام
سه تایی رفتیم تو حیاط داشتن بازی لی لی میکردن منم حواسم بهشون بود
داشتم رو تاب حیاط کتاب میخوندم
هاروتو و ناروتو. باباییی
سرمو بالا اوردم دیدم کوک اومده
=چاکی کی اومدی من متوجه نشدم
~میخواستم این دوتا وروجکو بترسونم ولی اینا منو ترسوندن راستی امروز میریم خونه مامان بزرگ منو تو
=آها کی میریم
~ساعت 4
به ساعت موچیش نگاه کرد
~الان ساعت 12 عه
=بچه ها بریم تو تا من ناهار درست کنم باشه
هاروتو. هورااا من گشنمهه
ناروتو. منم گشنمه
کوک یهو هردو رو بلند کرد
=کوک مواظب باش
~منم گشنمه پس بزن بریم
یهو دویید
=کوک نندازیشون میکشمتااا
(ساعت4)
تو ماشین بودیم
هاروتو. بابایی
~جونه بابا
هاروتو. کی میتونیم عمو ته رو ببینیم
~۱۵ سال دیگه
=واقعا
~آره بهش زنگ زدم هنوز تو شرکته و قرار دادی که امزا کرده رو نخونده و نوشته 15 سال باید کار کنه
=هییی اینکه خیلی بده
~دلم براش تنگ شده
=منم
تا اون معقه هاروتو و ناروتو 19 سالشون میشه
(9 سال بعد)
=هاروتو ناروتو پاشین مدرسه دیر شدد
لیدیا. مامان من آمادم
=ال حق که دختر خودمی
رفتم تو اتاقشون
=عمو ته اومدهههه
هاروتو. واقعااا
ناروتو. کجاسسس
خواب از سرشون پرید
=تو مدرسه منتظرتونه
هاروتو. آهه همیشه این کار مامان جواب میده
آماده شدن
=لیدیا بابات خوابه
لیدیا. آره مامان
=پدر پسرا بهم رفتن بخدا
رفتم تو اتاقمون که دیدم به طرز کیوت و جذابی
هاروتو. واقعاا!
=آره
ناروتو. پس من چی
=تو شبیه بابایی ای
هاروتو. کدوممونو بیشتر دوست داری
=معلومه که هردو شما پسرای منین مهم نیست شبیه کی باشین من دوستون دارم
.
میزو جمع کردمو ظرفارو شستم
هاروتو. داداشی بیا بریم بازی
ناروتو. چی بازی
هاروتو. آمم مامانی
=جونم
هاروتو. ما میریم تو حیاط بازی میکنیم باشه
=باشه منم میام
سه تایی رفتیم تو حیاط داشتن بازی لی لی میکردن منم حواسم بهشون بود
داشتم رو تاب حیاط کتاب میخوندم
هاروتو و ناروتو. باباییی
سرمو بالا اوردم دیدم کوک اومده
=چاکی کی اومدی من متوجه نشدم
~میخواستم این دوتا وروجکو بترسونم ولی اینا منو ترسوندن راستی امروز میریم خونه مامان بزرگ منو تو
=آها کی میریم
~ساعت 4
به ساعت موچیش نگاه کرد
~الان ساعت 12 عه
=بچه ها بریم تو تا من ناهار درست کنم باشه
هاروتو. هورااا من گشنمهه
ناروتو. منم گشنمه
کوک یهو هردو رو بلند کرد
=کوک مواظب باش
~منم گشنمه پس بزن بریم
یهو دویید
=کوک نندازیشون میکشمتااا
(ساعت4)
تو ماشین بودیم
هاروتو. بابایی
~جونه بابا
هاروتو. کی میتونیم عمو ته رو ببینیم
~۱۵ سال دیگه
=واقعا
~آره بهش زنگ زدم هنوز تو شرکته و قرار دادی که امزا کرده رو نخونده و نوشته 15 سال باید کار کنه
=هییی اینکه خیلی بده
~دلم براش تنگ شده
=منم
تا اون معقه هاروتو و ناروتو 19 سالشون میشه
(9 سال بعد)
=هاروتو ناروتو پاشین مدرسه دیر شدد
لیدیا. مامان من آمادم
=ال حق که دختر خودمی
رفتم تو اتاقشون
=عمو ته اومدهههه
هاروتو. واقعااا
ناروتو. کجاسسس
خواب از سرشون پرید
=تو مدرسه منتظرتونه
هاروتو. آهه همیشه این کار مامان جواب میده
آماده شدن
=لیدیا بابات خوابه
لیدیا. آره مامان
=پدر پسرا بهم رفتن بخدا
رفتم تو اتاقمون که دیدم به طرز کیوت و جذابی
۱.۸k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.