رسیدسم
رسیدسم
=سلاام
مامان کوک. سلام دخترم
بغلشون کردمو رو مبل نشستم
مامان کوک. گفتن که ساعت 10 میرسن
=پنج ساعت دیگه
ناروتو ویو
دیدم مامان داره تلو تلو میخوره یادم اومد که فقط نیم ساعت خوابیده
لیدیا. مامان
فک کنم لیدیا هم متوجه شد
=جونم
لیدیا. یکم بخواب
=چ چی(با گیجی)
مامان بزرگ(مامان کوک). دخترم خیلی حالت ناخوشه برو یکم بخواب
=من خوبم فقط خوابم نبرد
(5 ساعت بعد)
ناهار خردیم که مامان یه گوشه حال رو پای هاروتو خوابش برد و منم براش پتو بردم
هاروتو. نارو من نمیتونم این زنو تحمل کنم
ناروتو. هارو.. داداش گلم اون زخم دیدس کل زندگیشو برام تعریف کرد خواهش میکنمــ..
که صدای در اومد بلند شدمو درو باز کردم که دیدم دو مردو دو زن اومدن که هاروتو شبیه دختره و پسره بود نکنه عمو ته و خاله لیاعه
ناروتو. س سلام(با گیجی)
مرده. چیزی نشده بچه دار شدن(با خنده) من کیم جونگ یو هستم
زنه. منم کیم هانول هستم
دختره. کیم لیا
پسره. کیم تهیونگ
با اسم آخری خوشحال شدم و داخل راشون دادم
دیدم هاروتو مامانو برای استایل بلند کرده
&ا ا ات
هاروتو. شما؟
&اینو باسد من بپرسم(یکم عصبی چون فکر بد میکنه)
هاروتو. جئون هاروتو
&هاروتو تویی واییی چقدر بزرگ شدی آخرین بار تو بیمارستان با تماس تصویری دیدمت
هاروتو. عمو ته
&بله
هاروتو ویو
وقتی دیدمش شک نکردم که به اون رفتم فهمیدم مامان تکون میخوره
=چیزی شده
مامان بیدار شودو گذاشتمس رو زمین
ات ویو
هنوز خوب بیدار نشده بودم
&ا ات
قدای آشنایی بود چرخیدم که با قیافه آشنایی رو به رو شدم
=ت تهیونگ
&الان فهمیدی
پریدم بغلش
=بعد از 19 سال
&دلم برات یزره شده بود ببینم اون سگ کجاست
=کی
=سلاام
مامان کوک. سلام دخترم
بغلشون کردمو رو مبل نشستم
مامان کوک. گفتن که ساعت 10 میرسن
=پنج ساعت دیگه
ناروتو ویو
دیدم مامان داره تلو تلو میخوره یادم اومد که فقط نیم ساعت خوابیده
لیدیا. مامان
فک کنم لیدیا هم متوجه شد
=جونم
لیدیا. یکم بخواب
=چ چی(با گیجی)
مامان بزرگ(مامان کوک). دخترم خیلی حالت ناخوشه برو یکم بخواب
=من خوبم فقط خوابم نبرد
(5 ساعت بعد)
ناهار خردیم که مامان یه گوشه حال رو پای هاروتو خوابش برد و منم براش پتو بردم
هاروتو. نارو من نمیتونم این زنو تحمل کنم
ناروتو. هارو.. داداش گلم اون زخم دیدس کل زندگیشو برام تعریف کرد خواهش میکنمــ..
که صدای در اومد بلند شدمو درو باز کردم که دیدم دو مردو دو زن اومدن که هاروتو شبیه دختره و پسره بود نکنه عمو ته و خاله لیاعه
ناروتو. س سلام(با گیجی)
مرده. چیزی نشده بچه دار شدن(با خنده) من کیم جونگ یو هستم
زنه. منم کیم هانول هستم
دختره. کیم لیا
پسره. کیم تهیونگ
با اسم آخری خوشحال شدم و داخل راشون دادم
دیدم هاروتو مامانو برای استایل بلند کرده
&ا ا ات
هاروتو. شما؟
&اینو باسد من بپرسم(یکم عصبی چون فکر بد میکنه)
هاروتو. جئون هاروتو
&هاروتو تویی واییی چقدر بزرگ شدی آخرین بار تو بیمارستان با تماس تصویری دیدمت
هاروتو. عمو ته
&بله
هاروتو ویو
وقتی دیدمش شک نکردم که به اون رفتم فهمیدم مامان تکون میخوره
=چیزی شده
مامان بیدار شودو گذاشتمس رو زمین
ات ویو
هنوز خوب بیدار نشده بودم
&ا ات
قدای آشنایی بود چرخیدم که با قیافه آشنایی رو به رو شدم
=ت تهیونگ
&الان فهمیدی
پریدم بغلش
=بعد از 19 سال
&دلم برات یزره شده بود ببینم اون سگ کجاست
=کی
۱.۸k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.