Part106

Part106

دستمو گرفتو رفتیم تو اب
تصمیم گرفتم یکم اذیتش کنم ..دستامو دور گردنش حلقه کردم و انگشتامو ماهرانه پشت گردنش حرکت میدادم
متوجه شد نیشخندی زد که همون موقع دستاشو روی رون پام حس کردم کم کم بالا اومد
+غلط کردم
×(بلند بلند خندید ) خودت شروع کردی بیب
دستمو محکم رو اب کوبیندم که قطره ها تو هوا بلند شدن
بعد از کلی بازی کردن اومدیم بالا
×بیا لباستو درار و تیشرت منو بپوش
+باشه برو اونور
×نمیرم :)
توان بحث نداشتم بهش پشت کردم
+زیپمو باز کن
بازش کرد ..اروم پیراهنمو اول از شونه هام رها کوردمو بعد پایین کشیدم
تو همون حال پشت بهش گفتم
+تیشرتو بده
جوابی نگرفتم
+ کوک نمیخوام برگردم تیشرتو بده دیگه
با حس کردن بدنش پشتم و حلقه شدن دستاش دورم لرزیدم… شونه هامو میبوسید
+(اب دهنمو صدادار قورت دادم )تیشرت
خندید و عقب رفت… تیشرتو بهم داد ..پوشیدم
×بیا یه سر زیر اندازو بگیر جمعش کنیم
بعد از جمع کردن وسایلا سوار ماشین شدیم
×ترو میزارم پیش دخترا اما فردا میام دنبالت بریم دنبال خونه بعدم کم کم وسایلشو میخریم
+اخ جوون باشه ..
دستم روی پاهام جفت بود که با یه دستش دستامو گرفت
یکم بعد رسیدیم دم در ..
نگهبانا چشماشون از حدقه داشت درمیومد روی پاهام خیره بودن… لعنتی تیشرته واقعا خیلی کوتاه بود
+برو بروو
×بزنم نابودشون کنمااا
+ول کن برو خودتم لباس نداری ..فردا صبح منتظرم ..سرمو از شیشه داخل بردمو همو بوسیدیم یکم بعد خدافظی کردیم و وارد خونه شدم

#loveme°•