𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟕
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟕
هنوز از زبان یوناست
دیدم کوک میخواد شیر موز درست کنه و داره وسایلامو آماده میکنه
پس بهش گفتم
+جونگ کوک تو برو حموم من بقیشو درست میکنم
با صدای ظریف دختر کوچولوم برگشتم بغلش کردم و گفتم
_میرم عزیزم میرم بزار یکم انرژی بگیرم بعد میرم
موهای خوشبوش دیوونم میکردن
از زیر باسنش بلندش کردم و روی کابینت نشوندمش
بین پاهاش قرار گرفتم و لبامو روی لباش گذاشتم
از زبان یونا
دستمو پشت گردنش حلقه کردم کمی به جلو رفتم و خودمو کامل بهش چسبوندم و همراهیش میکردم
بعد از یک مین دیگه نفس کم آوردم آروم زدم به سینش که فهمید یک مک عمیق گرفت و ولم کرد
بغلم کرد گذاشتم پایین
_خب دیگه میرم حموم
+زودتر بیاااا
_ باش
کوک رفت منم شروع کردم به درست کردن شیرموز
موز هارو از وسط خورد کردم و با شیر توی مخلوط کن ریختم و.....
شیر موز هارو توی لیوان ریختم تزئینشون کردم که دستی دور شکمم حلقه شد میدونستم کوکه برگشتم سمتش دستمو روی خط فکش گذاشتم پاهامو بلند کرم و یه بوس سطحی روی لبش گذاشتم
چشمش به شیر موزا خورد
که یه دفعه چشمش برق زد و با ذوق گفت
_وایی چه خوشگل شده مرسی
+خواهش میکنم عزیزم فقط کمکم کن خوراکیارو بیارم
کلی چیپس و پفک بر داشتیمو رفتیم نشستیم روی مبل که یهو......
هنوز از زبان یوناست
دیدم کوک میخواد شیر موز درست کنه و داره وسایلامو آماده میکنه
پس بهش گفتم
+جونگ کوک تو برو حموم من بقیشو درست میکنم
با صدای ظریف دختر کوچولوم برگشتم بغلش کردم و گفتم
_میرم عزیزم میرم بزار یکم انرژی بگیرم بعد میرم
موهای خوشبوش دیوونم میکردن
از زیر باسنش بلندش کردم و روی کابینت نشوندمش
بین پاهاش قرار گرفتم و لبامو روی لباش گذاشتم
از زبان یونا
دستمو پشت گردنش حلقه کردم کمی به جلو رفتم و خودمو کامل بهش چسبوندم و همراهیش میکردم
بعد از یک مین دیگه نفس کم آوردم آروم زدم به سینش که فهمید یک مک عمیق گرفت و ولم کرد
بغلم کرد گذاشتم پایین
_خب دیگه میرم حموم
+زودتر بیاااا
_ باش
کوک رفت منم شروع کردم به درست کردن شیرموز
موز هارو از وسط خورد کردم و با شیر توی مخلوط کن ریختم و.....
شیر موز هارو توی لیوان ریختم تزئینشون کردم که دستی دور شکمم حلقه شد میدونستم کوکه برگشتم سمتش دستمو روی خط فکش گذاشتم پاهامو بلند کرم و یه بوس سطحی روی لبش گذاشتم
چشمش به شیر موزا خورد
که یه دفعه چشمش برق زد و با ذوق گفت
_وایی چه خوشگل شده مرسی
+خواهش میکنم عزیزم فقط کمکم کن خوراکیارو بیارم
کلی چیپس و پفک بر داشتیمو رفتیم نشستیم روی مبل که یهو......
۲.۴k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.